بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
#سوتی-طنز-مسابقه
- تعداد نظرات : 102
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
- نمايش ها : 1332
به نام خدای بسیار جالب و قشنگ که صورت منو به این زیبایی نقاشی کرده
فرا رسیدن ماه اصلی سال که بهش کبیر الماه ها میگن، اسفند رو به همتون تبریک میگم
دوستان عزیز خاطرات یا سوتی هایی رو که دوستای عزیزمون فرستادن رو باهم میخونیم
متن ها بدون اسم شرکت کننده ها تو بلاگ شرکت داده شده،چرا؟
چون قراره بخونید ونظر سنجی بشه و توی بلاگی جداگانه اسم شرکت کننده ها به ترتیب
رای های داده شده آوورده بشه
دوستان دقت بفرمایید کسی که بیشترین رای رو بیاره نفر اول شناخته میشه
حرفم نباشه وضع تورم خرابه
دوستان خواهشا با دقت بخونید ، مطمئنا خسته کننده نیست
_________
خاطره نفراول:
اول اينکه من دسشويي ک ميرفتم همش مصيبت داشتم،نميدونستم کدوم وري بشينم
دوم من عاشق بوي فيلتر سيگار بودم
سوم من ب طرز وحشتناکي اصرار داشتم کليد برق رو تو حالت تعادل نگه دارم
چهارم اينکه همش روز اول عيد کفشمو خاکي ميکردم ک برق نزنه خجالت
ميکشيدم کسي بفهمه تازه خريدمش
*
نفر دوم:
آبرو ريزي اول: من حدودا 11سالم بود ميرفتم خونه ي يکي از فاميلامون
که بيشتر وقتا بچه هاي فاميلاي ديگه هم اونجا بودن باهم بازي کنيم من يه بار بخاطر
بازي زياد خسته شدم رفتم سر يخچال آب بخورم ديدم توي درِ يخچال
قرص هست که اسم روزهاي هفته روش نوشته بود منم قرص همون روزو ميخوردم
ولي به هيشکي نميگفتم و ميرفتم پي بازي و براي مدت يک ماه حدودا بيشتر روزها
ميرفتم اونجا و قرص هاي همون روزي که اونجا بوديم رو ميخوردم و فکر ميکردم خيلي با برنامه تر
از بقيه هستم و انرژي هرروز رو با قرص مربوط به همون روز تامين ميکنم
بعد بزرگتر شدم فهميدم واي واي واي
رسوايي دوم: من 8سالم بود ميرفتم تو مرغ دوني مرغارو زيرچشمي نگاه ميکردم
بعد يکيشونو ميگرفتم ببينم از کجاشون جيش ميکنن...
خاااااک بر سري سومممم: من کلاس سوم بودم شياف رو که توي بسته ي
زر ورقي شيک بسته بندي بود ميخوردم و يه بارم به دوستام نشون دادم و ميگفتم من
شکلات موشکي ميخورم دلتون آب ، اون بي شعورا هم نميدونستن که بگن آقا نخور ...
بعد فهميدم محل طريق استفادش دقيقا اون پايين ماييناست دقيقا مخالف دهنه
*
نفر سوم:
يکي از کاربراي سايت يه سري گفت فردا عمل قلب باز دارم کلي التماس دعا دادن براش فردا
بعد از ظهرش اومد سايت از تک تکِ بچه ها تشکر کرد
يکي ديگه از کاربرا هم يه بار قلبش وايساده بود رفته بود بيمارستان بستري،
داستان طوري شد که از صفحه چتش بايد عکس ميداد، ميخوام بگم حتي موبايل يا لبتاب
هم نبود کامپيوتر بيست کيلويي برده بود بخش
يه کاربري بود با هر دختري بيشتر از سه تا ديالوگ داشت براش بلاگ ميزد
تقديمش ميکرد که مثلا ما باهميم... قديما هم اينطور بود که تا يکي از اين بلاگا ميزد
همه ميومدن ميگفتن به پاي هم پير شين(مثل الان نبود بخندن) خلاصه که اين پسره
صبح يه بلاگ زد تقديم کرد به(مثلا) شهلا همه اومدن ارزوي خوشبختي و عشقتون پايدار و اينا
تا عصر با يه دختر ديگه(مثلا)سيمين اشنا شد رفت تو همون بلاگ اسم شهلا رو از پايين
بلاگ پاک کرد اسم سيمين رو نوشت...نکرد يه بلاگ جديد بزنه لامصب، خلاصه نصف
نظرا به شهلا تبريک گفتن نصفي ديگه به سيمين؛ جالبترش اينجا بود که صبح خود سيمينم
به شهلا تبريک گفته بود
*
نفر چهارم:
من 10 ساله بودم ميخواستم دوقلوهاي همسايمون بدزدم برا خودم دوقلوها فهميده بودن
ديگه از جلو در خونه ما رد نميشدن سه روز از صبح تا شب تو کمينگاه ميشستم تا رد بشن
منم بدزدمشون ولي نيومدن خدارحم کرد وگرنه تا الان تو زندان به جرم بچه دزدي بودم
*
نفر پنجم:
1.يکيش اين بود که هر زمان که مامان و بابام دعوام ميکردن فکر ميکردم
بچه واقعيشون نيستم و منو از پرورشگاه گرفتن خصوصا وقتي تو 7سالگيم داداشم به دنيا اومد
اين قضيه جدي تر شد برام، اخه نيس که به بچه کوچيک خيلي بيشتر توجه ميشه
منم ميرفتم تو فکر و يه جورايي مطمئن ميشدم که بچشون نيستم ولي از اونجايي که خيلي
شبيه مامانم بودم بعدش خودمو راضي ميکردم که دارم اشتباه ميکنم
2. يکي ديگه از مسائلي که فک کنم هممون باهاش خاطره داريم اينه که وقتي بزرگترا ميخواستن
برن بيرون و نميخواستن بچه کوچيک با خودشون ببرن ميگفتن داريم ميريم امپول بزنيم
البته بنده فقط يکي دوبار با اين ترفند گول خوردم بعد اون يکي دوبار مچشون رو گرفتم و هربار که
برميگشتن چشمم به دستشون بود و ميديدم که وسيله دستشونه يا تو کيفشونه
و ميفهميدم رفتن خريد خلاصه که همون يکي دوبار شد فقط
بعدش يا نميرفتن يا اگه ميرفتن منم بايد ميرفتم يا اينکه يه ترفند ديگه بايد بکار ميبردن !بعله
3.يادمه دوران بچگيم اکثرا اخر هفته ها ميرفتيم خونه مادربزرگم که تو روستا بود
معمولا جمعه ها هم يه فقيري بود که ميومد دم خونه ها پول و برنج و اين چيزا ميگرفت و يه
ساک بزرگ پارچه اي هم رو دوشش بود که برنج رو ميريخت توي اون
ظهرها معمولا همه يکم استراحت ميکردن و يه چرتي ميزدن و از اونجايي که من
خواب و آروم نداشتم مامانم واس اينکه منو بترسونه ميگفت بخواب وگرنه اون آقا
فقيره تورو ميزاره تو ساکش و با خودش ميبره، واس همين تا مدتها هر فقيري که ميديدم
ازشون ميترسيدم!
*
نفر شیشم:
من تا سوم ابتدايي فک ميکردم نماز عصر سه رکعته
هميشه هم سه رکعت ميخوندم
تااينکه سال چهارم فهميدم چ گندي زدم
_____
مشاهده کردید، اینان عضو های این سایت
باز میگید چرا نون گرونه....
تشکر از وقتی که گذاشتید دوستان
Peyman-0082
دومی و سومی {1}
اون قسمت شهلا و سیمین خیلی خنده دار بود {1}
کی شیاف خورده ؟ {17}{trol9}
مرسی رای هم دادم {7}
{شاد}
هرکی خورده خورده
همه چیو میخواد بدونه
همه خوب بودن
دومی و سومی
اون قسمت شهلا و سیمین خیلی خنده دار بود
کی شیاف خورده ؟
مرسی رای هم دادم
جالب بود. {67}
مثل همیشه عیبی نداره
خوش اومدید
رای یادتون نره
مثل همیشه دیر رسیدم.
جالب بود.
ازتون خوشم نمیاااد{جیغ}
چه لوس
اون دوستمون باتوئه ها.....
دیگه نرو سمتش
اون دوستمون بنظرم ديگه سمت قرص و دارو و اين چيزا نره
خدارو شکر این دومی نگفت
بروووووووو
الان که چی
هی میگه دوم دوم
کی شیاف خورده همینجور
فکرم گیره:D
نمیشه زود این امار مشخص بشه
اون بنده خدا نمیدونسته اینطور نکن دخترررررر
همینطوری میکنی طرف نمیگه دیگه
بعدشم۱۵اسفند معلوم میشه
کجاس؟
پشت سر من یه جور دیگه میشی همینم میشه
سه بار بگو بسم الربِّ الپیمان....استغفر
بعد رفرش بده
سحر میدونه خاصیتشو
{جیغ}
حیفه اسمه من که میخاد اسمه دخترتو باشه ای بابا اسمم رفت قاطی خانواده ی شیاف خورا
سومیه
کجاس؟
نفر دوم بالاترین امتیاز رو داره
من تا روزی که مشخص کنی
کی شیاف خورده همینجور
فکرم گیره
نمیشه زود این امار مشخص بشه
تو رای گیری هم دقیقا همینطوره
بنظرم باید نظتون جلب شده باشه:)
برای من فعال نشده قسمت رای دادن
کجاس؟
چیبگم والا
ممنون که اومدی روهینا....
توهم برو شیافتو بخوررررررر:Dخخخخخخخخ
راستی قرص روز دوشنبتم یادت نره هااااااا
یعنییییی حییییف و هزار حیف که اسم دخترمو داری
اون شیاف خوره خوب بود یا شاید برا من جالب بودچون با دوستام ی پسر بدنساز هستش ک خیلی زشته و ما بش میگیم شیاف
توهمون مشاورتو بده دق مرگ کن مردمو
کجاشو دیدییییییییییی تازه تشکرم میکنن ازم
توهم برو شیافتو بخورررررررخخخخخخخخ
راستی قرص روز دوشنبتم یادت نره هااااااا
خیلی وقته بلاگ زده بودم بفرستید
تموم شد دیگه
قراره یه موضوع توپ دیگه بذاریم
اره دیگه تویی:D
توهمون مشاورتو بده دق مرگ کن مردمو
حالاچطوری بفرستیم ازاین خاطراتمون؟؟
حالاچطوری بفرستیم ازاین خاطراتمون؟؟
بی تربیت
خخخخخخخخخ
اره دیگه تویی
فقط از خودت برمیاد D:
هرکی شیاف میخوره منم؟؟؟؟؟
بی تربیت
اونطرف خودت بودی شک ندارم ..
فقط از خودت برمیاد D:
سلام شیدا خانوم
نه متاسفانه
باید یکی بیشتر مورد قبولتون باشه
ممنون از اینکه تشریف آووردید
نپیچ بمن دختر بد
ازتون خوشم نمیاااد
نمیشه ب دو نفر رای داد؟
یه زشت دیگه هم پیداشد میپیچه به پرو بال من:|
بخصوص قسمت سوم چون من الانم اون کارارو میکنم:D
پهلوووووووووووووووووووووووون
دست شما درد نکنه:)
{67}
ممنونم
رای یادت نره
صفحات
1 2 3