گاهی کودک درون خود باشیم
جدی بودن رافراموش کنیم
بزرگ تر که میشویم
شاید زیباترسخن بگوییم
ولی احساس و طراوتمان
رااز دست می دهیم
کودک بودن
کوچک بودن نیست،
لذت بردن است!
- جنسیت : زن
- سن : 36
- کشور : ایران
- استان : یزد
- شهر : یزد
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.60
- رنگ چشم : قهوه ای
- رنگ مو : قهوه ای روشن
- تیپ لباس : رسمی
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : با خانواده
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : اصلآ تلوزيون نگاه نميكنم
- وضعیت تاهل : متاهل
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : نرفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من :
نقاشی
و کارهای هنری روخیلی دوست دارم.
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : ندارم
- غذای مورد علاقه : دستپخت مامانم:)
- ورزش مورد علاقه : بدمینتون ,کوهنوردی,پیاده روی وایروبیک
- تیم مورد علاقه : هیچکدوم
- خواننده مورد علاقه : سیاوش قمیشی_شکیلا, باران
- فیلم مورد علاقه : فیلم تماشا نمیکنم :)
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : دا ,بامداد خمار :)
- حالت من : خونسرد
- فریاد من : از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر میدهم، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست. . .
- اپراتور : رایتل
- نماد ماه تولد : مرداد
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 72101_headezo34coydzknxvmvba116dxuh7kxs1kxpz.jpg
- آهنگ پروفایل : http://up.hamkhone.ir/6/62af9c95f6ed5def9597d42a57703a81.mp3


دوستان آینه ی ما هستند ٬
حافظه ی ما هستند .
از آنان هیچ خواسته نمی شود ٬
مگر آنکه گاه گاه این اینه را برق اندازند
تا بتوانیم خود را در آن ببینیم

پاییز آمدست که خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"
بر باد می دهم همه ی بود خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت
باران بشو ، ببار به کاغذ ،سخن بگو
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنی که مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت
پاییز من ، عزیز غم انگیز برگریز
یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!
http://www.talab.org/wp-content/uploads/2018/09/1454776253-talab-org.jpg
سلاملکم

عمری به عبث در ره مقصود دویدیم
یک عمر دویدیم و به مقصد نرسیدیم
چون طایر آوارهی تشویش گرفته
هر لحظه از این شاخ به آن شاخ پریدیم
از خلق جهان خیر ندیدیم از این روی
در گوشهی تنهایی و خلوت بخزیدیم
بودیم یکی آهوَک رام و لیکن
گرگان به کمینگاه چو دیدیم، رمیدیم

اگه بیرحمانه شكستی،
اما هنوز شجاعت اینو دارى كه با بقیه موجودات زنده مهربون باشى،
پس تو يه انسان سرسخت با قلب يه فرشتهاى

تسلیم نشو ، خودتو نباز
یک روزی میرسه که برمیگردی و به گذشته نگاه میکنی و بخاطر صبرت خوشحال میشی