بلاگ كاربران
تعدادی مرد در رخت كن یك باشگاه گلف
هستند،موبایل یكی از آنها زنگ
میزند،مردی
گوشی را بر میدارد و روی اسپیكر
می گذارد
و شروع به صحبت می كند،همه ساكت
میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل
گوش می دهند.
مرد: بله بفرمایید.
زن: سلام عزیزم باشگاه هستی؟
مرد: سلام بله باشگاه هستم.
زن: من الان توی فروشگاهم یك كت
چرمی خیلی شیك دیدم فقط هزار دلاره
میشه بخرم؟
مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر.
زن: می دونی از كنار نمایشگاه ماشین هم
كه رد می شدم دیدم اون مرسدس بنزی
كه خیلی دوست داشتم رو واسه فروش
آوردن خیلی دلم میخواد یكی از اون ها
رو داشته باشم.
مرد: چنده؟
زن: شصت هزار دلار.
مرد: باشه اما با این قیمتی كه داره باید
مطمئن بشی كه همه چیزش رو به راهه.
زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده
اون خونه ای كه پارسال ازش خوشم
میومد رو هم واسه فروش گذاشتن
950000 دلاره.
مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه
میتونی بخرش.
زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوستت
دارم.
مرد: خداحافظ
مرد گوشی را قطع می كند مرد های دیگر
با تعجب مات و مبهوت به او خیره
می شوند.
بعد مرد می پرسد: این گوشی مال
كیه؟؟؟