متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    چِشمانــَت

  • تعداد نظرات : 8
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۷/۰۸
  • نمايش ها : 476

تُو دَر مُقابِل مَن!



چِشمـآنَم کـُور شُده اَند!



دَستانــَت میلَرزَد!



کَلَمـات در دَهانَم لَنگ میزَنَند!



گـُوش هایـَت دیگَر شِنَوا نیســت!



ســَرَم دَرد قَلبَت به جـآنَم...!



مـُبل های خـآک گِرفته،بَرنـآمِه تِلویزیون به دَرَک!



همـآن آهنَگ همیشِگــی،غَلَط خواندَنمـآن...



عینَک ته اِستکـآنی چِشمانَـم!!



کُجــآیی!



ویلچـِری که ثابـِت رو به آینه مـآنده اَست!تَصویــر قاب عَکس پُشت سَرَم...!



آری تُو هَمــآن عَرُوسَکی بـُودی که در لباس عَرُوسی برایــَم میدرخشیــدی!



مـَن در کِنارَت،بهتریــن بازیگــَر نَقش اَوّل مَرد زندگیــَت!



لبخــند!این همـآن عَکس بـُود!



قـُرص هایــَم یِک دَر میــآن به تَعطیلات عیــد با تـُو سَفر شُمال یادَش بخیــر!



یک لیــوان آب لرزش دَستانــَم،نیــمی از لیوان پُر مـآند و تُو تَه مـآنده لیوانَم را...



کـُجایــَم!



بَدَنَم میلَرزَد،غَذا اَز دَهانــَم بیرون میریزَد...



یک اسلحـِه قَدیـــمی،صِدای یک تیــر و دُو نِشــآن...!



چِشمانــَم میرَوَد!چِشمانــَت به سَمتَم می آیــَد



▌║█║▌█▌║█║▌█▌║█║▌█

Copyright©2016KinG Omid


گیج میشــی!عکــس:بی ربط...

تو پیــر شُدی،مَن پیــر تَر!

بخوام قیاســِت کُنَم،آشغال هَم از تُو دَرجه اَش بالاتَره...

میتونی تَعیـین کُنی کی خُورشیــد طلوع کُنه کی غُروب؟

بُزرگتَریــن سِتاره زندگیــت باش...

فقط اِنکــآر کُن هَرکی هَرچی گُفت...!

هَمیــن که وُجُود داشتــی،خـُودت باشی،وُجود داشتی...

خیلـی چیــزا رو میـُدونِستــَم،فقط ساکِت بـُودَم همیــن...!

اینـروزا هَمِه مَنطقی حَرف میزنَن شـُما چِطور؟

کـُجــآ بِری کِه آسـِمُون نَباشه...

مـآ یه نَسل بــُودَیم،جای حَرف زَدَن،فقط نِوشتیــم!

ایــن وَسَط،بالا سَریــم فَقَط کِنارَم بُـود...

دَست دَست کُنان،گِریه کُنان...

بایــَد مِثه اَسب زیــنِت کُنَم...

یَعنــی زِنده میمونیــم،نَوهِ نَتیجِه هامون رو میبینیـم!

چَند بار بَرگَشـتی به عَقب؟شُد!

هَمِه چی تَمُوم شُد،فقط میخندیدیم!

زَمــآن مُهـِم نیســـت،زَمــآن مُهمــِه...

هـَرکــآری کَرد،گُفتَم میگــذَره...

میـتَرســَم از آینده اَت...

خــُواب که میــدیدی مَن،مــُو های سپیــدَت را میشمُردَم!

پیــرزَن ایستاده بالا قَبر مَعشُوقه اَش!

خـآطِره هات رو وَرَق بِزَن،خـاطره های بَدِت رُو خَط بِزَن...

بُزرگ شُدَم،اَز اَوّل...

مَن به تُو بیــمآر مَغزی شُدَم...

دَستامـُون نَرم،گَرم،آسایـِش کامِل،یـادِمون رَفت...!

چـِقَدر نَفَس عَمیــق کشیــدَم روی مَسائِل!

ناشِنوا نیستیــم وَلی خُوب اَدا دَر میاریــم...

وَسَط گِـل،گـُل کاشتیــم...

تــُف به خــُودِت و اَفکــآرِ مَسخَره اَت...

نــَوار مَغـزِت،یه خــَط سفیــده!

وَقتـــی میخــَندی،چیــز جُز لبخنـدِت مُهِم نیست...

خـُدا همیشـِه هَست،نَه فَقَط وَقتی مُشکل داریـم!

نظرات دیوار ها


shadi1357
ارسال پاسخ

عالی بود
مرسی

marya1370
ارسال پاسخ

همـآن آهنَگ همیشِگــی،غَلَط خواندَنمـآن...
اینو الان دیدم... چه باحال

marya1370
ارسال پاسخ

sabaa :
آخر داستان که فردی نمیمونه که تنها باشه. خودش رو راحت کرده که از تنهایی خلاص بشه و به یارش ملحق بشه.

چشمانم میرود. چشمانت به سمتم می آید!

البته این برداشت من بوده:)

"یک اسلحـِه قَدیـــمی،صِدای یک تیــر و دُو نِشــآن...!" این دو نشانـِش به نظرم دو نفر و یک گلوله اومد
"چشمانم میرود. چشمانت به سمتم می آید!: نگرانش شده...

صبا
ارسال پاسخ

marya1370 :
کـَر میشوم تا گوش هایم تو باشی!
کـُور شوی، چشمهایت منم...!
پایانِ داستان نُو بود ولی خـُب :| این چه وضعشه!؟خودخواهیه که ادم خودشو راحت کنه و کـَسی رو تنها بذاره! چون کـَسی که می مونه کارش خیلی سخـتتره!

☑یَعنــی زِنده میمونیــم،نَوهِ نَتیجِه هامون رو میبینیـم... اُمیدِ به زندگی!
☑خــُواب که میــدیدی مَن،مــُو های سپیــدَت را میشمُردَم...نمیدونم چرا مرگ به پیر شدن اَرجـَحه برام! دومی سختتر از اولیه...
☑مَن به تُو بیــمآر مَغزی شُدَم... :)

پاهام خسته شدن، چون تمامِ شب داشتم تو خواب دنبالِ چشماش میدَویدَم؛ سپاس @};-

آخر داستان که فردی نمیمونه که تنها باشه. خودش رو راحت کرده که از تنهایی خلاص بشه و به یارش ملحق بشه.

چشمانم میرود. چشمانت به سمتم می آید!

البته این برداشت من بوده

marya1370
ارسال پاسخ

کـَر میشوم تا گوش هایم تو باشی!
کـُور شوی، چشمهایت منم...!
پایانِ داستان نُو بود ولی خـُب این چه وضعشه!؟خودخواهیه که ادم خودشو راحت کنه و کـَسی رو تنها بذاره! چون کـَسی که می مونه کارش خیلی سخـتتره!

☑یَعنــی زِنده میمونیــم،نَوهِ نَتیجِه هامون رو میبینیـم... اُمیدِ به زندگی!
☑خــُواب که میــدیدی مَن،مــُو های سپیــدَت را میشمُردَم...نمیدونم چرا مرگ به پیر شدن اَرجـَحه برام! دومی سختتر از اولیه...
☑مَن به تُو بیــمآر مَغزی شُدَم...

پاهام خسته شدن، چون تمامِ شب داشتم تو خواب دنبالِ چشماش میدَویدَم؛ سپاس

AZAD
ارسال پاسخ

و كسي باز نبود
كه بگويد به كجا خواهم رفت ، نه خودم فهميدم

تشکر

صبا
ارسال پاسخ

در آن نفس که بمیرم, در آرزوی تو باشم...

khanoomi2000
ارسال پاسخ

عــآلی