بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
اثرات اشکایی که شب میریزم...(آراگل)
- تعداد نظرات : 22
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- نمايش ها : 282
از خواب بلند میشم...
سرگیجه و سر درد...
اثرات اشکایی که شب میریزم...
زل میزنم به آیینه شکسته ی اتاقم…
چشمای پف کرده و موهای ژولیده....
یه لبخند مسخره به خودم تحویل میدم...
با صدای گرفته...بلند میگم:
-اَه...لعنتی..یه صبح دیگه بدون اون...
بی حوصله از جام بلند میشم...میرم دوش میگیرم ...موهامو خشک نمیکنم...
میزارم همونجوری بمونه...
میرم سر میز که صبحونه بخورم...
شیر فاسد شده یا......
ولی وقتی داشتم داغش میکردم که سالم بود...
پس چرا اینقدر تلخه؟
بیخیال شیر میشم....
یه تیکه نون بر می دارم و میزارم دهنم...
لعنتی..مزه ی زهرمار میده...
از جام بلند میشم...
میرم سمت کمد لباسام...
به تیکه های قلبم که کف زمین ریخته نگاه میکنم...
نفس عمیق میکشم...
شلوار و مانتو و شال مشکیمو بر میدارم....
دوباره تو همون آینه ی شکسته نگاه میکنم...
چقدر لاغر شدم...چقدر شکسته...
پالتو ی مشکیمو از پشت در بر میدارم و میزنم بیرون...
آخیش...اینجا راحت تر میتونم نفس بکشم...
تو پیاده رو ..لابه لای آدما قدم میزنم...
آهسته...شاید خیلی آهسته...
مردم با سرعت و بی توجه به من از کنارم عبور میکنن...
صدای خنده هاشون تو گوشم میپیچه...
دیگه نمیتونم تحمل کنم...
فریاد میزنم:
-خفه شید لعنتیا...
نمیدونم شاید خیلی آروم گفتم...
چون هیچ کس حتی نگاهمم نکرد...
بی حرکت توی جام وایمیستم...
احساس میکنم زیر پام خالی میشه..
فرو میرم تو زمین...
نمیدونم شاید یه سالی طول کشید...
ولی بلاخره رسیدم به مرکز زمین
اَه لعنتی...
اینجا..
اینجا که اتاق خودمه...
تیکه های شکسته ی قلبم بهم نیشخند میزنن...
میشینم رو تختم...
شروع میکنم به گریه کردم....
اینقدر گریه میکنم که خوابم میبره...
---------------------------
از خواب بلند میشم....سرگیجه و سردرد...مثل همیشه... اثرات اشکایی که شب میریزم......................
رو دور تکراره روزام....
این برزخیه که تو برام ساختی...
#عزادارِ قلبمم
دل نوشته(6)#
آراگل
:هوف
دیگ برام مهم نیست
بیخیال.....
دیگ برام مهم نیست
توام همین حسو داری؟؟؟؟؟
خخخخخخخخخخخخ
هماهنگ ک نمیکنی باادم
بله
احساس میکنم دارم گند میزنم.....
توام همین حسو داری؟؟؟؟؟
خخخخخخخخخخخخ
{h}{h}{h}{h}
ممنون همچنین
بله
نظری ندارم ... یعنی دارم ولی ترجیح میدم چیزی نگم . شاد باشی همیشه
مشخصه قشنگ
بعله.....
شما مگه احساسم دارین؟؟؟؟؟؟ چ عجیب....
شب خوش..
نه ندارم
خخخخخ
شما مگه احساسم دارین؟؟؟؟؟؟ چ عجیب....
شب خوش..
کسی حق نداره به عشق من توهین کنه....
ببخشید دیگه من تا این اندازه احساساتی میشم
ازم توقع نداشته باشین که دعاشون کنم
شبتون بخیر
میشناسین یا نمیشناسین به خودتون مربوطه.....
کسی حق نداره به عشق من توهین کنه....
به عشقم توهین کردم که شما به خودت اجازه میدی این حرف و بزنی عاقا مهدی؟
هنوزم دوسش دارم ..با تمام وجود...
لطفا دیگ اینجوری نگین...واقعا بهم بر خورد
من کسی رو که نشناسم لعنش نمیکنم هیچوقت...
من تو بلاگم....
به عشقم توهین کردم که شما به خودت اجازه میدی این حرف و بزنی عاقا مهدی؟
هنوزم دوسش دارم ..با تمام وجود...
لطفا دیگ اینجوری نگین...واقعا بهم بر خورد
لعنت بهش