وصیت نامه می نویسم و بعد از همگی حلالیت می طلبم چون حق الناس هست ولی توبه نمی کنم چون چیز مسخره ایه وقتی خودت بدونی داری می میری دیگه اون موقع فایده ای نداره فقط می دونم حق الله رو خدا می بخشه
سلام
من حس میکنم تا کسی تو اون شرایط قرار نگیره و تجربش نکنه نمیتونه با قطعیت بگه چه حس و حالی پیدا میکنه و اون یک هفته براش چطور میگذره
اینو مطمئنم که خوشحال نمیشم، چون زندگی هرچقدر هم که با درد و رنج همراه باشه
وقتی بفهمیم فرصتمون رو به اتمام لحظه لحظه ی اون روزا برامون باارزش میشه
این حرف من نیست، حرف افرادیه که تجربه کردن این شرایط رو
اینکه چه کار میکنم دقیق نمیتونم بگم، ولی قبل هرچیز اگه دینی به گردنم باشه ادا میکنم و از اطرافیانم حلالیت میگیرم
روز آخر هم میرم سفر مشهد، حرم امام رضا
سوال جالبی بود آقا آرش
بابت تاخیر پوزش، ممنون از دعوت
سلام آرش جان
مرسی از سوالاتت
ومرسی از دعوتت
شرمنده که دیر اومدم
تابلو نقاشی ملینا خانومو تمومش میکردم
روزانه یه بسته سیگار میکشیدم از نوع مارلبورو
بعدم تا میتونستم نقاشی میکردم
وووووووو
ب درد دلای مامانم گوش میدادم
همین دیگه
سلام آقاآرش.
وصیتنامه می نویسم.نماز می خونم.می یام تو همخونه البته لو نمی دم که دارم می میرم، ولی یه چیزی می نویسم.......آقا بعد این که مردم بخونین زار زار گریه کنین!
راستی عکس درست حسابیم ندارم.... به جهنم عکسم می گیرم دیگه! می دم دوستم فوتو شاپ کنه اونوقت همه بگن آخییییییییییییییییییییییی ،طفلکی چقدم خوش تیپ بود!نازی!
مرسی ازدعوتت
..................................سلام..................................
اول تو فکر میرم چرا اینجوری شد؟؟؟
دلیلش چی بود؟؟؟؟
بعد با خودم میگم چه کسایی رو ناراحت کردم؟؟برم واسه حلالیت.....
خدا به بنده هاش نمیگه لحضه مرگشون کیه.....بنابراین از ما انتظار داره که همیشه مردم رو از خودمون راضی نگهداریم....
چرا کسایی که رفتن پشیمونن؟؟؟چرا اونا فقط دو دقیقه از خدا مهلت میخوان؟؟؟چون نمیدونستن لحضه مرگشون کیه و همه از دستشون ناراضی بودن....
پس باید همیشه مردم رو راضی نگهداریم..........
من که تاحالا به مرگ فکر نکردم ولی سعی میکنم موقع رفتنم تموم کارام قبلا انجام شده باشه و آماده باشم واسش....
اون یه هفته ای هم که گفتین به نیازمندا کمک میکنم
مرسی از بلاگتون
از همه حلالیت میخوام. یه دل سیر پدرو مادر و خانوادمو نگاه میکنم. میرم امام رضا آروم شم. هر چ دارم رو میبخشم. اگه عاشق باشم ک نیستم، ب اون طرف میگم و بدون ترس و خجالت میبوسمش. از خدا معذرت میخوام ک بنده خوبی نبودم. همین
جون خیلی عزیزه حتی تو بدترین شرایطم که باشی.
منم که ترسو حتما دست و پامو گم میکنم و همش گریه میکنم.
دقیقا نمیدونم چیکار میکنم ولی ی چیزو مطمعنم تمام یک هفته رو با پسرم میگذرونم ازش بابت کمبودایی که نتونستم جبران کنم عذر میخوام نصیحتش میکنم که در آینده چطور ادامه بده وه موفف باشه. همین حالام از تصور اینکه پسرمو تنها بزارم و نگرانی از اینکه کسی رو جز من نداره بغضم گرفته
من یکسال پیش اول دیماه تو همچین شرایطی قرار گرفتم و بجزء دعا و ذکر هیچ کاری ننتونستم بکنم وبه خواست خدا اونی نشد که بنده خدا تشخیص داده بود متوجه شدم مرگ اونقدرها هم وحشتناک نیست.
فکر کنم موضوع های بهتری هم برای طرح سوال باشه؟
تا وقتی زندگی و حیات هست چرا به مرگ فکر کنیم.
عزیزم مردم به حد کافی اعصابشون خسته هست...
ببخشید که به اینصورت نظرمو گفتم
موفق باشی
سلام
خب من مرگو فقط واسه غافلگیر بودنش دوس ندارم ولی اگه مطلع شم قبلش خیلی بهتره.
حلالیت میطلبم.
کارهای نصفه نیمه رو سعی می کنم تا جایی که بشه تمام کنم.
به همه میگم بیان خونمون که همه دوست و آشناها رو ببینم چون من بخوام برم ببینمشون وقت کم میارم.
خلاصه خیلی خوبه آدم قبل از عزیزانش بره.
مرسی آرش جان
اولا حس خوبی دارم..چون میدونم من با بقیه خیلی فرق دارم که یک هفته زمان دارم برای اینکه کارهامو سر و سامان بدم.. بعدش سعی میکنم تو این یک هفته کلا عزیزامو ببینمو بهشون بگم که شاید کمی ازشون دور بودم ولی همیشه دوسشون داشتم..♥
سعی میکنم حق الناس رو از گردن خودم بردارم..و تمام این یک هفته رو مدام به این فکر میکنم که در جریان زندگیم مسیرهایی رو میتونستم اشتباه نرم اگر کمی بیشتر بخدا فکر میکردم..
ممنون ارش جان
سلام یک هفته بغض میکنم ؛ و همینطور میترسم
خوب مرگ که الکی نیست ؛ تمهیدات لازم میخواد .
اول به درگاه خدا توبه میکنم بعدشم فقط سعی در خوشحال کردن ادمای دور و برم میکنم
همین خودش خیراته !
بعدشم سعی میکنم حتما به پابوس اقا امام رضا علیه السلام برم و قسمش بدم
به مادرش خانم فاطمه زهرا ؛ تنهام نذاره {در مسیر پس از مرگ}
تشکر
بستگی داره موقعی که این خبر بهم میرسه تو چه شرایط و موقعیتی باشم؟ بعضی وقتها زندگی انقد به کام آدمه که اصلا هیچوقت دوس نداری تموم بشه ولی بعضی وقتها هم تو
شرایطی هستی که از شنیدن این خبر خوشحال هم میشی . در حال حاضر اگه همچین خبری بشونم یکم شوک زده میشم ولی زیادم ناراحت نمیشم .... البته؟ یه هیجانی هم دارم که بدونم
اونور چه خبره؟ این چیزایی که میگن واقعیت داره؟ یا همش باد هواس؟ هرچند الان خودم تصور دیگه ای دارم در مورد مرگ و اون دنیا ..
چه کارایی؟ نمیدونم ولی شاید بیشتر به ادمایی که دوستشون دارم سر بزنم و رفت و آمد کنم . کار خاصی ندارم ...
وصیت نامه می نویسم و بعد از همگی حلالیت می طلبم چون حق الناس هست ولی توبه نمی کنم چون چیز مسخره ایه وقتی خودت بدونی داری می میری دیگه اون موقع فایده ای نداره فقط می دونم حق الله رو خدا می بخشه
از همه کاربرانی که اومدن و شرکت کردن ... ممنوونم از همتون ...
آماده شیم برای سوال بعدی ...
سلام
من حس میکنم تا کسی تو اون شرایط قرار نگیره و تجربش نکنه نمیتونه با قطعیت بگه چه حس و حالی پیدا میکنه و اون یک هفته براش چطور میگذره
اینو مطمئنم که خوشحال نمیشم، چون زندگی هرچقدر هم که با درد و رنج همراه باشه
وقتی بفهمیم فرصتمون رو به اتمام لحظه لحظه ی اون روزا برامون باارزش میشه
این حرف من نیست، حرف افرادیه که تجربه کردن این شرایط رو
اینکه چه کار میکنم دقیق نمیتونم بگم، ولی قبل هرچیز اگه دینی به گردنم باشه ادا میکنم و از اطرافیانم حلالیت میگیرم
روز آخر هم میرم سفر مشهد، حرم امام رضا
سوال جالبی بود آقا آرش
بابت تاخیر پوزش، ممنون از دعوت
تو اونجارم به گند میکشی من منیدونم اسپم گذار تکراری =))
مفسدفی الارض اشرار غرب زده
تو اون یه هفته هم همینجوری به زندگیه نکبتت ادامه بده :D
کیصافططططط
سلام آرش جان
مرسی از سوالاتت
ومرسی از دعوتت
شرمنده که دیر اومدم
تابلو نقاشی ملینا خانومو تمومش میکردم
روزانه یه بسته سیگار میکشیدم از نوع مارلبورو
بعدم تا میتونستم نقاشی میکردم
وووووووو
ب درد دلای مامانم گوش میدادم
همین دیگه
سلام آقاآرش.
وصیتنامه می نویسم.نماز می خونم.می یام تو همخونه البته لو نمی دم که دارم می میرم، ولی یه چیزی می نویسم.......آقا بعد این که مردم بخونین زار زار گریه کنین!
راستی عکس درست حسابیم ندارم.... به جهنم عکسم می گیرم دیگه! می دم دوستم فوتو شاپ کنه اونوقت همه بگن آخییییییییییییییییییییییی ،طفلکی چقدم خوش تیپ بود!نازی!
مرسی ازدعوتت
من هیجان پیدا میکنم
اولا سعی میکنم توی این مدت بهترین حال رو داشته باشم
ئوما هر چی حق به گردنم هست ادا میکنم و راحت میشم
بعدش میرم به همین سادگی
توبه میکنم ازگناهانم
خداهمه روببخشه وبیامرزه
تشکرارش عزیز
..................................سلام..................................
اول تو فکر میرم چرا اینجوری شد؟؟؟
دلیلش چی بود؟؟؟؟
بعد با خودم میگم چه کسایی رو ناراحت کردم؟؟برم واسه حلالیت.....
خدا به بنده هاش نمیگه لحضه مرگشون کیه.....بنابراین از ما انتظار داره که همیشه مردم رو از خودمون راضی نگهداریم....
چرا کسایی که رفتن پشیمونن؟؟؟چرا اونا فقط دو دقیقه از خدا مهلت میخوان؟؟؟چون نمیدونستن لحضه مرگشون کیه و همه از دستشون ناراضی بودن....
پس باید همیشه مردم رو راضی نگهداریم..........
من که تاحالا به مرگ فکر نکردم ولی سعی میکنم موقع رفتنم تموم کارام قبلا انجام شده باشه و آماده باشم واسش....
اون یه هفته ای هم که گفتین به نیازمندا کمک میکنم
مرسی از بلاگتون
بعدشم خوشحال میشم راهیه ک باید بری چ الان چ یه وقت دیگه
:)
تو جیب نکییر و منکرو نزن توبه پیشکشت
تو اونجارم به گند میکشی من منیدونم اسپم گذار تکراری
بعدشم خوشحال میشم راهیه ک باید بری چ الان چ یه وقت دیگه
:)
اولا توبه گرگ مرگه دوما توبه که وقتی بدونی داری میمیری فایده نداره خپل
تو اون یه هفته هم همینجوری به زندگیه نکبتت ادامه بده
فکر کنم حس تهوع
نه اون که مال حاملگیه
فکر کنم ناراحت بشم
فکر کنم خیلی ذوق داشته باشه
سریع میرم کفنمو جمع جور میکنم
در این شرایط فعلی بهترین اتفاق ممکنه برامنه
سجده شکر بجا میارم
همین
اولش میترسم
بعدش هم بیشتر میترسم
از استرس دیوونه میشم
زندگی عادی، هیچ فرقی نداه چون هر لحظه میتونه لحظه آخر زندگی آدم باشه. پس همیشه جوری زندگی کن انگار زمان نداری
از همه حلالیت میخوام. یه دل سیر پدرو مادر و خانوادمو نگاه میکنم. میرم امام رضا آروم شم. هر چ دارم رو میبخشم. اگه عاشق باشم ک نیستم، ب اون طرف میگم و بدون ترس و خجالت میبوسمش. از خدا معذرت میخوام ک بنده خوبی نبودم. همین
جون خیلی عزیزه حتی تو بدترین شرایطم که باشی.
منم که ترسو حتما دست و پامو گم میکنم و همش گریه میکنم.
دقیقا نمیدونم چیکار میکنم ولی ی چیزو مطمعنم تمام یک هفته رو با پسرم میگذرونم ازش بابت کمبودایی که نتونستم جبران کنم عذر میخوام نصیحتش میکنم که در آینده چطور ادامه بده وه موفف باشه. همین حالام از تصور اینکه پسرمو تنها بزارم و نگرانی از اینکه کسی رو جز من نداره بغضم گرفته
تو که نخورده مستی
توبه توبه توبه !!
حق الناس...
توبه میکنم
بعدشم خوشحال میشم راهیه ک باید بری چ الان چ یه وقت دیگه
من یکسال پیش اول دیماه تو همچین شرایطی قرار گرفتم و بجزء دعا و ذکر هیچ کاری ننتونستم بکنم وبه خواست خدا اونی نشد که بنده خدا تشخیص داده بود متوجه شدم مرگ اونقدرها هم وحشتناک نیست.
فکر کنم موضوع های بهتری هم برای طرح سوال باشه؟
تا وقتی زندگی و حیات هست چرا به مرگ فکر کنیم.
عزیزم مردم به حد کافی اعصابشون خسته هست...
ببخشید که به اینصورت نظرمو گفتم
موفق باشی
سلام
خب من مرگو فقط واسه غافلگیر بودنش دوس ندارم ولی اگه مطلع شم قبلش خیلی بهتره.
حلالیت میطلبم.
کارهای نصفه نیمه رو سعی می کنم تا جایی که بشه تمام کنم.
به همه میگم بیان خونمون که همه دوست و آشناها رو ببینم چون من بخوام برم ببینمشون وقت کم میارم.
خلاصه خیلی خوبه آدم قبل از عزیزانش بره.
مرسی آرش جان
اولا حس خوبی دارم..چون میدونم من با بقیه خیلی فرق دارم که یک هفته زمان دارم برای اینکه کارهامو سر و سامان بدم.. بعدش سعی میکنم تو این یک هفته کلا عزیزامو ببینمو بهشون بگم که شاید کمی ازشون دور بودم ولی همیشه دوسشون داشتم..♥
سعی میکنم حق الناس رو از گردن خودم بردارم..و تمام این یک هفته رو مدام به این فکر میکنم که در جریان زندگیم مسیرهایی رو میتونستم اشتباه نرم اگر کمی بیشتر بخدا فکر میکردم..
ممنون ارش جان
تا تو شرایط قرار نگیرم نمی تونم نظر بدم
چه کار میکنم الآن با آن موقع خیلی فرق می کنه
ممنون
خب خیلی خوشحال میشم اینو جدی میگم
بعدشم از همه حلالیت میطلبم
همین
سلام یک هفته بغض میکنم ؛ و همینطور میترسم
خوب مرگ که الکی نیست ؛ تمهیدات لازم میخواد .
اول به درگاه خدا توبه میکنم بعدشم فقط سعی در خوشحال کردن ادمای دور و برم میکنم
همین خودش خیراته !
بعدشم سعی میکنم حتما به پابوس اقا امام رضا علیه السلام برم و قسمش بدم
به مادرش خانم فاطمه زهرا ؛ تنهام نذاره {در مسیر پس از مرگ}
تشکر
میشینم مست میکنم..
اول خوشحال میشم
بعدشم بلیط میگیرم میرم سفر و هر جا که دلم میخواد
دو روز آخرشم کنار خونوادم میگذرونم .
بستگی داره موقعی که این خبر بهم میرسه تو چه شرایط و موقعیتی باشم؟ بعضی وقتها زندگی انقد به کام آدمه که اصلا هیچوقت دوس نداری تموم بشه ولی بعضی وقتها هم تو
شرایطی هستی که از شنیدن این خبر خوشحال هم میشی . در حال حاضر اگه همچین خبری بشونم یکم شوک زده میشم ولی زیادم ناراحت نمیشم .... البته؟ یه هیجانی هم دارم که بدونم
اونور چه خبره؟ این چیزایی که میگن واقعیت داره؟ یا همش باد هواس؟ هرچند الان خودم تصور دیگه ای دارم در مورد مرگ و اون دنیا ..
چه کارایی؟ نمیدونم ولی شاید بیشتر به ادمایی که دوستشون دارم سر بزنم و رفت و آمد کنم . کار خاصی ندارم ...