درد به خودی خود ، درد آور است !

به نام خداوند مهربان

افکارم را جمع می کنم

تا از تو بگویم

از دردمندیت

بیماری ات 

و آمال زیبایت

از بی مهری اجتماع و آنانی که متعهدند در قبال تو

و امثال تو

...ولی کارشان کوتاهیست و کوتاهی

چهره ی ملولت مرا می آزارد

و تختی که با آن عهد اخوت بسته ای ، گرد غمی ماندگار را در قلبم می نشاند

.

.

.

 ! بیمار خاص

 ! نه

 ! اصلا  بیمار

 بیمار ،در اجتماع ما امنیتی ندارد

و سرگردان ماهها و روزها ، ثانیه ها را می شمارد

انتظار می کشد ،

انتظار آسانتر شدن

بهتر شدن

راحت تر شدن

....

و کاش بشود

و کاش بشود

 !و کاش بشود

.می باید تا می توانیم بیمار نشویم

ولی مگر ! دست خودمان است ؟

سایه می اندازد بر جسمت و روحت را به اسارت می کشد تا بردگی کنی برایش 

.و در بند می برد تا آنجا که بخواهد 

کجاست حریم امنی که پناهت دهد؟

 ! ! !و حمایتت کند اگر جیبهایت خالی باشد . دریغ

بیایید یکدیگر را در کمند حمایت خویش بگیریم و

لااقل از اطرافیانمان ، اگر بیمارند دستگیری کنیم که

 !حمایت معنوی و روحی گاهی کاری خواهد کرد کارستان 

که از آنان که کرسی مسوولیت اختیار کرده اند دودی بلند نمی شود !

درد به خودی خود ، درد آور است ...

سحر - الف 

تشکر 

By Hamkhone.ir