بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن (3)
- تعداد نظرات : 9
- ارسال شده در : ۱۳۹۸/۰۳/۱۵
- نمايش ها : 375
بجای انتقاد و اندرز، احساسات خود را با ابراز کلمات یا اصواتی مانند، آه، هوم، اوه، متوجه هستم، تصدیق کنید.
در مثال زیر، بزرگسال منظور خود را به خوبی بیان می کند، اما وقتی کودک زیر بمباران انتقاد و اندرز قرار دارد به سختی می تواند درباره ی مشکل خود فکر کند.
کودک: کلید خانه مان را گم کردم!
بزرگسال: دوباره؟! آن را کجا گذاشته بودی؟
کودک: اینجا توی جیبم!
بزرگسال: به تو تذکر داده بودم که زنگ تفریح از دویدن دست برداری، اما تو گوش نکردی و برای همین کلید گم شد.
کودک: مادرم مرا خواهد کشت!
بزرگسال: چه کسی می تواند او را سرزنش کند؟ حالا باید زودتر کارش را تعطیل کند تا تو را به خانه ببرد.
کودک: (بسیار پریشان و ناراحت)
بزرگسال: اوه دنیا که به آخر نرسیده است، برو قسمت اشیای گمشده را بگرد، شاید پیدایش کردی.
کودک: (بسیار ناامید)
بزرگسال: اما در آینده سعی کن بیشتر مراقب باشی
کودک: (با خود می اندیشد) من خیلی احمقم!!!
در مثال زیر، بزرگسال با تصدیق احساسات کودک، با ابراز کلمات و اصوات و با حساسیت نشان دادن نسبت به نگرانی کودک، او را آزاد می کند و کودک، فرصت فکر کردن می یابد.
کودک: کلید خانه مان را گم کرده ام!
بزرگسال: اوه!
کودک: توی جیب شلوارم بود، به نظرم وقتی با دوستم کشتی می گرفتم، گم شد.
بزرگسال:هوم ...
کودک: در این هفته این بار دوم است که کلید را گم می کنم، مادرم مرا می کشد!
بزرگسال: آه متاسفم
کودک: (غمگین و متفکر)
بزرگسال: بدون هیچ کلامی شانه کودک را نوازش میکند.
کودک: (خوشحال از یافتن راهِ چاره) از دوستم میپرسم که اگر امکان دارد تا آمدن مادرم در خانه آنها بمانم.
بزرگسال: لبخند می زند.
کودک: از حالا به بعد کلید را با بندی به گردنم آویزان می کنم.
بزرگسال: بله درسته!
نکته: خیلی وقتا لازم نیست حرف بزنیم یا نصیحت کنیم، همین که همراه و گوشِ خوبی برای شنیدن مشکل باشیم، کافیه، با این کار کودک رو درک کردیم، بهش آرامش دادیم و در نتیجه، کودک بدون داشتن حس بد نسبت به خودش، میتونه مشکلش رو خودش حل کنه.
تشکر.
خوب بودن {h}
مرسی از حضورت عزیزم
قدم رنجه فرمودی ، معشوقِ آنتونیو گوترش!
ممنونم
ممنون رفيقم :)
فدااات
مرسی
خوب بودن
ممنون
بسیار عالی
صد البته نكتش درسته
ممنون رفيقم