متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    شما بنویس ....

  • تعداد نظرات : 13
  • ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
  • نمايش ها : 361

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mahdiyar2012
ارسال پاسخ

SA00 :
تو یه فیلمی یه‌ دیالوگی بود که میگفت:
«من کنارِ تو، یه آدمِ دیگه‌ام؛ آدمی شبیه‌تر به خودم»
و آدمیزاد، چقد عمرشو تلف میکنه تا بفهمه همین کافیه که یکیو پیدا کنه تا کنارش، نزدیک‌ترین نسخه به خودِ واقعیش باشه.

:)

چقدر زیاد نیازه...

mahdiyar2012
ارسال پاسخ

Scorrpioon :
ارباب صدای قدمت می آید

ممنون از شما دوست گرامی
به دلم نشست

mahdiyar2012
ارسال پاسخ

toya :
هنگامی که مهر شما را فرا می خواند از پی اش بروید
اگرچه راهش دشوار ونا هموار است.
وچون بالهایش شما را در بر میگیرند وا بدهید
اگر چه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد وشما را زخم برساند.
وچون با شما سخن میگوید او را باور کنید
اگر چه که صدایش رویاهای شما را برهم زند
چنان که باد شمال باغ را ویران کند.
زیرا که مهر در همان دمی که تاج بر سر شما میگذارد شما را مصلوب میکند.
همچنان که می پروراند هرس میکند.
_پیامبرو دیوانه_
جبران خلیل جبران

همچنان که می پروراند هرس میکند.

mahdiyar2012
ارسال پاسخ

dlaram :
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ میﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ..
{H}

هوای مادرم افتاد...
هر سال خیلی کم مادرمو میبینم.. سال ها مشهد مقیم شدم دور از شون..

mahdiyar2012
ارسال پاسخ

rayan_send :
گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر بر آید

{67}

متشکر دوست گرامی

mahdiyar2012
ارسال پاسخ

khazane90 :
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم؛ خیره به دنبال تو گشتم

همه تن چشم شدم...

SA00
ارسال پاسخ

تو یه فیلمی یه‌ دیالوگی بود که میگفت:
«من کنارِ تو، یه آدمِ دیگه‌ام؛ آدمی شبیه‌تر به خودم»
و آدمیزاد، چقد عمرشو تلف میکنه تا بفهمه همین کافیه که یکیو پیدا کنه تا کنارش، نزدیک‌ترین نسخه به خودِ واقعیش باشه.


Scorrpioon
ارسال پاسخ

ارباب صدای قدمت می آید

toya
ارسال پاسخ

هنگامی که مهر شما را فرا می خواند از پی اش بروید
اگرچه راهش دشوار ونا هموار است.
وچون بالهایش شما را در بر میگیرند وا بدهید
اگر چه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد وشما را زخم برساند.
وچون با شما سخن میگوید او را باور کنید
اگر چه که صدایش رویاهای شما را برهم زند
چنان که باد شمال باغ را ویران کند.
زیرا که مهر در همان دمی که تاج بر سر شما میگذارد شما را مصلوب میکند.
همچنان که می پروراند هرس میکند.
_پیامبرو دیوانه_
جبران خلیل جبران

dlaram
ارسال پاسخ

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ میﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ..

rayan_send
ارسال پاسخ

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر بر آید


خزان
ارسال پاسخ

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم؛ خیره به دنبال تو گشتم

mahdiyar2012
ارسال پاسخ