متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    هوشنگ ابتهاج

  • تعداد نظرات : 42
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
  • نمايش ها : 431

هوشنگ ابتهاج در 29 اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد و پدرش آقاخان ابتهاج از مردان

سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. هوشنگ ابتهاج در

جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران

جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود . او در آغاز از شاگردان و

پیروان نیما بود ، اما به راه دیگر رفت و غزل سرود . وی را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین

غزلسرا می‌‌دانند . سایه در سال 1325 مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را ، كه شامل اشعاری به

شیوه كهن است ، منتشر كرد . «سراب» نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است ، اما قالب

همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی ؛ عواطفی

واقعی و طبیعی . مجموعه «سیاه مشق» ، با آنكه پس از «سراب» منتشر شد ، شعرهای

سالهای 25 تا 29 شاعر را دربرمی‌گیرد . در این مجموعه ، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ

كرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا كه می‌توان گفت تعدادی از غزلهای او

از بهترین غزلهای این دوران به شمار می‌رود. سایه در مجموعه‌های بعدی ، اشعار عاشقانه

را رها كرد و با مردم همگام شد. مجموعه «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشه تازه اوست كه

در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید می‌آورد . مجموعه «چند برگ از یلدا» راه

روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود. وی علاوه بر شاعری موسیقی‌شناسی برجسته در

زمینه موسیقی ایرانی است و مدتی مسئول برنامه گل‌ها در رادیوی ایران بود و تعدادی از

غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است. او هم اکنون در آلمان زندگی می‌کند .

 

حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست


هزار شعله ی سوزان و آه سرد اینجاست


نگاه کن که ز هر بیشه در قفس شیری ست


بلوچ و کرد و لر و ترک و گیله مرد اینجاست


بیا که مسئله بودن و نبودن نیست


حدیث عهد و وفا می رود نبرد اینجاست


بهار آن سوی دیوار ماند و یاد خوشش


هنوز با غم این برگ های زرد اینجاست


به روزگار شبی بی سحر نخواهد ماند


چو چشم باز کنی صبح شب نورد اینجاست


جدایی از زن و فرزند سایه جان ! سهل است


تو را ز خویش جدا می کنند ، درد اینجاست

 



نظرات دیوار ها


melisa11
ارسال پاسخ

عالی


tanhaa21
ارسال پاسخ

چه جالب نمیدونستم

ممنون اشنامون کردی باهاش اجی جونم

amir92
ارسال پاسخ

لایـــــــــــــــــــــــــــــک

sahell2022
ارسال پاسخ

عالی و خواندنی مرسی

sepideh82taghdir
ارسال پاسخ

ممنون

Mohi18
ارسال پاسخ

ممنون

afsoon63
ارسال پاسخ

ممنون ملودی جون.
از شعراش خوشم میاد.

مريم
ارسال پاسخ
BlueMan
ارسال پاسخ

صدای تو را دوست دارم

صدای تو، از آن و از جاودان می‌سراید

ممنون

عالی بود

shabgardetanha
ارسال پاسخ

مرسی بابت بلاگ

aryan_
ارسال پاسخ

ممنون از شما

فقط یسری از شعراشو خونده بودمو عکسشو دیده بودم

بسی مفید بود بلاگت

سپاس

mamali1
ارسال پاسخ

مفید و زیبا

Nazanin_Ali
ارسال پاسخ

ممنونم ملودی جان

asheghedelbar
ارسال پاسخ

شعرهاي اين شاعر من خيلي دوست دارم

سپاس

0Arta
ارسال پاسخ

عه رشتیه

ممنون

AiRiN
ارسال پاسخ

سپاس

hegmatane
ارسال پاسخ

از این هپروت بیا...

بِه

ملکوت سفر کنیم!...

مرسی باشی

shahryar_2012
ارسال پاسخ

ممنون مفید بود

мя_κıпɢ
ارسال پاسخ

سلام،سپاس

rayan_send
ارسال پاسخ

مرسی داری ......

sky_LADY
ارسال پاسخ

ممنونــمـــــــــــــــــــــــــــــــ

_MiM_
ارسال پاسخ

مرسی دوستم


hadel
ارسال پاسخ

مرسی عالی...
بووووووووووووووود...

๓คh๓໐໐໓
ارسال پاسخ

مرســــــــــــــــــــــــــی

HOSNA
ارسال پاسخ

عاااااالی بود. ممنون

maryam1352
ارسال پاسخ

خیلی خوب خیلی عالی

ممنون عزیزم

mhr
ارسال پاسخ

ممنون

melodi2014
ارسال پاسخ

zAfDa :
به به خانم ملودی...زدی توفاز تاریخ ادبیاتااا...

اره دیگه فدات

ممنونم ار ارسال نظراتت

Asemon
ارسال پاسخ
mahsamohamdi
ارسال پاسخ

قشنگ و مفید بود
مرسی

marya1370
ارسال پاسخ

سایه خیلی ممنون عزیز

FARDIN
ارسال پاسخ

لايك داري
مرسي از شما

صبا
ارسال پاسخ

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است....
خون میرود از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشاندن جان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است در این سینه که همزاد جهان است!

صبا
ارسال پاسخ
Amir_ehsan
ارسال پاسخ

zAfDa :
به به خانم ملودی...زدی توفاز تاریخ ادبیاتااا...

دختر برو سر درس و مشقت.

saghar9017
ارسال پاسخ

تشکرات فراوون.............