× توجه ! عضویت در کانال تلگرام همخونه (کلیک کنید) پروفایل sasanas بلاگ مشاعره بلاگ كاربران دوستان 5 هدایا 50 بلاگ ها 126 دیوار ها 358 عنوان خبر : مشاعره تعداد نظرات : 29 ارسال شده در : ۱۳۹۹/۰۶/۲۷ نمايش ها : 353 دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند به اشتراک بگذارید : pariw 0oBadBoyo0 salin MR_King marya1370 moritez نظرات دیوار ها ايجاد نظر [حذف نقل قول] ارسال پاسخ hamideh1353 3 سال پيش دل ميرود زدستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکاراپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش در ازل پرتو عشقت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زدپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ marya1370 3 سال پيش دیریست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستادپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش شهریارا گو دل از ما مهربانان نشکنید ورنه قاضی در قضا نا مهربانی می کندپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ marya1370 3 سال پيش saaman11 : همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنشپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش sasanas : من عاشقم و دلم بدو گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستیپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش saaman11 : تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم من عاشقم و دلم بدو گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاهپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادمپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ pariw 3 سال پيش saaman11 : درخرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماستپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش moritez : همه ما وارثیم، وارث عذاب عشق سهم اون کس بیشتره، که میشه خراب عشق مرسی از حضورت مرتضای عزیز پاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش DarkBoy : تا کی به تمنای وصال تو یگانه ؟ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه مرسی از حضورت پسر تاریک پاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش saaman11 : درخرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيستپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش marya1370 : ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست مرسی از حضورت. ماریاجانپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش درخرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینمپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش saaman11 : در نظر بازی ما بی خبران حیرانند من چینیم که نمودم دکر ایشان دانند مرسی از حضورت. سامان عزیزپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش salin : در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند مرسی از حضورت سالین جانپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش 0oBadBoyo0 : بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا چون هیچ نماند از ما، آمد برِ ما بنشست {67} مرسی از شعر ولی طبق قوانین مشاعره باید با حرف آخر شعر نفر قبل ادامه بدیم پاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش pariw : در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد مرسی از حضورت پری جانپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش قرض است کارهای بدت نزد روزگار یک روز اگر ز عمر تو ماند ادا کندپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ moritez 3 سال پيش همه ما وارثیم، وارث عذاب عشق سهم اون کس بیشتره، که میشه خراب عشقپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ DarkBoy 3 سال پيش تا کی به تمنای وصال تو یگانه ؟ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانهپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ marya1370 3 سال پيش ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیستپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش یار مرا غار مرا عشق جگرخوا ر مرا یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مراپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ pariw 3 سال پيش دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟ طوطی صفتی؛ طاقت اسرار نداری پاسخ با نقل قول ارسال پاسخ saaman11 3 سال پيش در نظر بازی ما بی خبران حیرانند من چینیم که نمودم دکر ایشان دانندپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ salin 3 سال پيش در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زندپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ بـــــــد بـــــــــوی 3 سال پيش بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا چون هیچ نماند از ما، آمد برِ ما بنشست پاسخ با نقل قول ارسال پاسخ pariw 3 سال پيش در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هرکسی بر حسب فکر گمانی داردپاسخ با نقل قول ارسال پاسخ sasanas 3 سال پيش دوستان مشارکت کنید لطفاپاسخ با نقل قول
دل ميرود زدستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
در ازل پرتو عشقت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
شهریارا گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نا مهربانی می کند
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
وارث عذاب عشق
سهم اون کس بیشتره،
که میشه خراب عشق
مرسی از حضورت مرتضای عزیز
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
مرسی از حضورت پسر تاریک
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
مرسی از حضورت. ماریاجان
درخرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
من چینیم که نمودم دکر ایشان دانند
مرسی از حضورت. سامان عزیز
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
مرسی از حضورت سالین جان
چون هیچ نماند از ما، آمد برِ ما بنشست
{67}
مرسی از شعر
ولی طبق قوانین مشاعره باید با حرف آخر شعر نفر قبل ادامه بدیم
هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد
مرسی از حضورت پری جان
قرض است کارهای بدت نزد روزگار
یک روز اگر ز عمر تو ماند ادا کند
همه ما وارثیم،
وارث عذاب عشق
سهم اون کس بیشتره،
که میشه خراب عشق
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ؟
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
ای که میپرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
یار مرا غار مرا عشق جگرخوا ر مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی؛ طاقت اسرار نداری
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چینیم که نمودم دکر ایشان دانند
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا
چون هیچ نماند از ما، آمد برِ ما بنشست
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد
دوستان مشارکت کنید لطفا