م ما آدَمیمـــ هِه
اَشرَف مخلوقاتـــــــــــــ
موجودی که گرگ و میش میشه تو روزگار
همه چی هَست جُز آدَم
منتظرن شکست همو ببینن حتی خداشون
هَمیشه میگن خدارو شُکـــــــــر
برا چی شُکر؟
برای داده هایی که دادی و گرفتی؟
برای حِکمتی که خودت میدونی؟
برای بازی که عروسکهای خیمه شب بازیت شدیم شکر؟
آهان برا سلامتیمون شُکر برای خانواده و زندگیمون شُکر؟
اینا شُعاره وقتی دلمون ی جایی به حدی خون میشه
که آرزوی مرگ میکنیم خانواده و سلامتی برامون
فقط میشه چیزی که جلو آرزومونو میگیره
از قسمت و تقدیر و حکمتی که فقط تو میدونی خسته شدم
من نادان ، کافر ، نمک نشناس
تو خدا بزرگ ،خوب و بخشنده
چرا روزگارت اینجوری میچرخه؟
میترسی اگر خوش بگذره پررو شیـــــــــــــم؟
حتما باید غرق شیم؟ خورد شیم؟بشکنیم؟
تا بهمون یاد بدی بزرگ شیم؟
خودتم شکستی تاحالا؟درد کشیدی؟
اگر اینجوری باشی که خدا نیستی دیگه میدونم
ولی دردمونو که میفهمی؟
چرااینجوری میکنی؟میخوای خوبو بد بندهاتو جدا کنی؟
تا بیاییمو التماستو کنیم؟
باشه من جز کافرین
جای حقی ولی حقم نبود
بم ثابت کن حقمه
چرا وقتی برا خوبیهات شکرت میکنیم بدتر میشی؟
بخدا ما جنبه خوبی داریم امتحان کن:)
اینهمه تجربه که کسب میکنیم کِی استفاده شه
زندگیمون دوروز بیشتره مَگه؟
تَوَهُمـ خوبی دارم دیگه اگر خوشیه واقعی بیاد سُراغَم میزنم تو گوشم
میدونم خوابه!!!!
خدایا بَسه
یکم به ما بندهات نگاه کن
داریم تلقینی زندگی میکنیم
تلقینی خوشیم انقد غم داریم که روزی هزار بار میمیریم
یکم جا حکومت ، نظارت، فکر به حکمتو تقدیرمون
بیا بشین کنارمون باهم همه چیو حل کنیم
نزن تو کاسه کوزه همه چی یه دفه و مام بگیم حتما حکمتی توش بوده
خدا نزار مثه الان بشینم کُفـــــــــــــــــــر بگم ب دینو ایمانم
نزار کم بیاریم بمونیم تو راهی که تو انتخاب کردی برامون
بیا یکم دلگرمی بده فقط یکم
تاکِی خورده های خودمونو کنارهم بچینیم و دوباره شروع کنیم
بیا بزار یکمم زندگی کنیم
بیا با بنده ها ت راه بیا
نرو جلو و بگو دنبالم بیایین
خدایا
دلت برام بسوزه فقط
شاید تو گفته های منم حِکمتــــــــی هست
ѕαнαя
|
یک جورایی حرفهای توی ذهن منو هم تداعی میکرد!
اما هر وقت خواستم اعتراض کنم همه به چشم یک گناهکار نگاهم کردن...
بماند...من که هر چی فکر میکنم به جایی نمیرسم!
درکی از اینهمه حکمت و تقدیر برای خودم ندارم!!!
منصفانه نیست که یکی همیشه تو شادی غرق باشه و یکی دیگه در غم!!!
من یکی که چیزی ندیدم جز بی عدالتی....:|
عزیزی ممنون از نظرت
منم چیزی جز بی عدالتی ندیدم
قشنگ بود...
یک جورایی حرفهای توی ذهن منو هم تداعی میکرد!
اما هر وقت خواستم اعتراض کنم همه به چشم یک گناهکار نگاهم کردن...
بماند...من که هر چی فکر میکنم به جایی نمیرسم!
درکی از اینهمه حکمت و تقدیر برای خودم ندارم!!!
منصفانه نیست که یکی همیشه تو شادی غرق باشه و یکی دیگه در غم!!!
من یکی که چیزی ندیدم جز بی عدالتی....
نمیدونم چی بگم ماها که جای خدا نیستیم که بدونیم چی فکر میکنه
ولی میدونم یقین دارم تنها کسی که واقعا منو دوست داره فقط اونه فقط اون:|
{40}عزیزم
ممنون عزیزم از نظرت
ممنون
ممنون
نمیدونم چی بگم ماها که جای خدا نیستیم که بدونیم چی فکر میکنه
ولی میدونم یقین دارم تنها کسی که واقعا منو دوست داره فقط اونه فقط اون
عزیزم
لایـــــــــــــــــــــــــــــک
ممنون از حضورت
{h}
اینا از کفر نیست که میگی واسه اینه که دیگه دلت پر شده و جایی واسه نگه داشتن غم و دردا نداره.
ایشالا که به زودی اتفاقای خوب برات بیفته.
ممنون عزیزم
راهِ آسمان باز است ، پر بکش . . .
{67}
ممنون عزیز
ثانیا اشفتگی های فکری و اعتقادی طبیعیه و هیچ مشکلی نداره
اگه از دید مذهب به مقوله شک نگا کنیم همه علما شک رو تایید کرده اند و شک رو پلی برای یقین تعبیر کرده اند
از دید مذهب خدا عادل و عالم هست پس دغدغه های ذهنی رو درک میکنه و امری ناپسندانه و جرم محسوب نمیکنه
علمای بزرگ دین تاکید بر تفکر و تحقیق داشته اند و همیشه مبنا رو عقل و انصاف قرار داده اند بنابراین اگه حتی فردی
منصفانه و بی تعصب و بدون پیش داوری و با حوصله در مورد خدا تحقیق کنه و نتیجه تحقیقاتش این بشه که خدایی نیست از منظر
دین همین کفر خودش مقدسه و عین خداپرستیه
پس خواهر گلم شک و تردید کار بدی نیست ولی لطفا اگه جویای حقیقتی باید وقت بذاری و سیر مطالعاتی داشته باشی،نتیجش هر چی شد همان میشه حقیقت
یعنی حقیقت رو در هر چی یافتی حتی ضد خدا همین ضدخدایی میشه حقیقت و حقیقت یعنی همون خدا
ممنون از نظر حکیمانت
مرسی
ممنون
همه دلا پر از غم...
اینا از کفر نیست که میگی واسه اینه که دیگه دلت پر شده و جایی واسه نگه داشتن غم و دردا نداره.
ایشالا که به زودی اتفاقای خوب برات بیفته.
دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است ، پر بکش . . .
اولا عالی بود
ثانیا اشفتگی های فکری و اعتقادی طبیعیه و هیچ مشکلی نداره
اگه از دید مذهب به مقوله شک نگا کنیم همه علما شک رو تایید کرده اند و شک رو پلی برای یقین تعبیر کرده اند
از دید مذهب خدا عادل و عالم هست پس دغدغه های ذهنی رو درک میکنه و امری ناپسندانه و جرم محسوب نمیکنه
علمای بزرگ دین تاکید بر تفکر و تحقیق داشته اند و همیشه مبنا رو عقل و انصاف قرار داده اند بنابراین اگه حتی فردی
منصفانه و بی تعصب و بدون پیش داوری و با حوصله در مورد خدا تحقیق کنه و نتیجه تحقیقاتش این بشه که خدایی نیست از منظر
دین همین کفر خودش مقدسه و عین خداپرستیه
پس خواهر گلم شک و تردید کار بدی نیست ولی لطفا اگه جویای حقیقتی باید وقت بذاری و سیر مطالعاتی داشته باشی،نتیجش هر چی شد همان میشه حقیقت
یعنی حقیقت رو در هر چی یافتی حتی ضد خدا همین ضدخدایی میشه حقیقت و حقیقت یعنی همون خدا
از دوستانی که تو صفحه های قبل نظر گذاشتن متشکرم
شرمنده صفحه های قبل نظر برام باز نشد تا ازشون تشکر کنم
ازهمتون ممنون
خواهش
ممنون از حضورتون
من قاطی کنم به در و دیوار و دنیا بذ و بیراه میگم
تو خیلی بهتر از منی
من از همه کافر ترم
تازه باهاش قهرم هستم
بازم بگو بی خیال.....
{h}
خب نمیشه اینجا زیاد خیلی چیزارو دیگه نوشت
نمیخوام بلاگم حذف شه یا اخطار بگیرم به دلیل توهین به مقدسات
ممنون عزیزم
ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ،
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ . . .
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ،
ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ،
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍ . . .
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻼﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﭽﯿﻨﺪ ،
ﻧﻪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ . .
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ،
ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !
ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ . . . .
ممنونم عزیزم
ممنون عزیزم از نظرت
«الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ[بقره/۳] (پرهیزكاران) كسانى هستند كه به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى كنند.»
و کسانی که به عوالم غیب ایمان دارند، نوع نگاهشان به دنیا گونه ای نیست که ناهمواری های دنیا، کمرشان را بشکند و در مقابل آن تاب و توان خویش را از دست بدهند. بلکه انسان با نگاه به عالم حقیقی که پس از مرگ رخ می نمایاند، تمام سختی های دنیا برایش پذیرفتنی و چه بسا شیرین می شود. مانند ورزشکاری که سخت زحمت می کشد، اما امیدش به کسب جایزه، رنج را برایش هموار می کند.
ثانیا: انسان با دقت در دنیای مادی می فهمد که رنج و سختی جزء جدا ناشدنی دنیا است و همگان به نوعی سختی ها و مرارت های دنیا را تجربه می کند. بنابراین تلاش برای منتفی نمودن هر نوع ناگواری، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. و کسانی در این میدان پیروز می شوند که به جای تلاش برای تغییر همه چیز، به تغییر خود بپردازند و با ایجاد وسعت درونی، مشکلات را برای خویش هموار کنند. همان گونه که خدای متعال، برای پیامبرش (ص) چنین نسخه ای داشت:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ[شرح/۱-۲] آیا سینه ات را برایت نگشودیم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتیم؟»
ثالثا: بسیاری از بلاها و مصیبت هایی که بر سرمان می آید، نتیجه اعمال خودمان است. و باید شاکر خدای متعال باشیم که حتی بسیاری از بلاهای خود ساخته ما را، از ما دور کرده است.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ[روم/۴۱] فساد، در خشكى و دریا بخاطر كارهایى كه مردم انجام داده اند آشكار شده است خدا مى خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق) بازگردند.»
رابعا: بسیاری از اموری که برایمان ناپسند شده، در واقع خیر ماست. و به دلیل جهل و نادانی، قادر به تشخیص مصلحت خویش نیستیم و گاهی اوقات، مصلحت های خویش را ناپسند می شماریم:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ[نساء/۲۱۶] چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید.»
خامسا: مکروهات دنیا، محکی برای ادعای ایمان است. تا فرق بین مومن حقیقی و مدعی سست عنصر روشن گردد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ[بقره/۱۵۵] قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش مى كنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان.»
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ[عنکبوت/۲] آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
معذرت میخوام از مثالی که میزنم
یه نفر برا کارش میره بروشور میزنه توش نمیاد بدیارو بگه میاد از خوبیه کاراش میگه
قرآنم کتاب خداست
منکرش نیستم
ولی الان تو کَتَم نمیره هیچی
ممنون رامین جان از نظرت
نَرَود میخ آهنین بر سنگ الان حکایت منه که تو ذهنم دیگه اینا جا نمیگیره
هر وقت صدات میکنم چرا گوشهاتو میگیری تا صدای منو نشنوی
هر وقت هم مینویسم چشمهاتو میگیری
.
ولی به خداویندیت قسم نا امید نیستم
منتظرم شاید یه نگاهی بکنی
گله نمیکنم
فقط خواستم با خودت درد دل کنم
سحر عزیز واقعا بلاگت زیبا بود
آرزو هات هیچوقت فقط آرزو نمونه
ممنون از نظرتون
هَمچنین
{h}
ممنون عزیز
خواهش
ممنون
سلام
ممنون از نظرتون
ممنون
به اعتقاد هرکسی برمیگرده...اینم یه مدلشه دیه...
مرسی عمه...{67}
فدات برادر زاده عزیز
دلت برام بسوزه فقط
شاید تو گفته های منم حِکمتــــــــی هست
{h}
ممنون
ممنون عزیزم
راه که میره عذاب میکشه
دبیرستانیا عذاب میکشن
عاشقا عذاب میکشن
خوشحال ها عذاب میکشن
ناراحتا عذاب میکشن
تنها ها عذاب میکشن
با وفا ها عذاب میکشن
بد جنس ها عذاب میکشن
ثروتمند و بی ثروت عذاب میکشن
فرقی نمیکنه کی باشی یا چجور آدمی باشی به هر حال همه عذاب میکشن
اما یه نفر هیچوقت در عذاب نیست
کسی که امید داره و به خودش ایمان داره هیچیزی نمیتونه جلوشو سد کنه و باعث عذابش بشه
همیشه امیدوار باشید :)
ممنون از نظرتون
صفحات
1 2 3 4 5