متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    داستانک

  • تعداد نظرات : 6
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۱۲/۲۹
  • نمايش ها : 233

-اون به هیچ چیز اعتقاد نداره. اما کارش که گیر می کنه، شروع می کنه به نذر و نیاز کردن. جالب تر می دونی کجاست؟ این که بیشتر وقتا هم گیر کارش برطرف می شه. گاهی با خودم فکر می کنم، این طور وقتا که خدا می تونه حالشو بگیره، برعکس، چرا این قدر بهش حال می ده؟

-می دونی رفیق؟ خدا خوب می دونه که یه آدم ، چقدر باید رسیده باشه ته خط که رو بیاره به سمت چیزایی که باورشون نداره. می دونه همچین آدمی انقدر خسته ست که اصلا نباید اذیتش کرد...

نویسنده : الهه بهشتی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


elahebeheshti
ارسال پاسخ

Marj_bnooo :
زیبا بود بانوجان

قربانت عزیز دلم :*

elahebeheshti
ارسال پاسخ

mahdi1369 :
ل-ا-ی-ک بانو{h}

م-م-ن-و-ن

Marj_bnooo
ارسال پاسخ

زیبا بود بانوجان

یاغش
ارسال پاسخ

ل-ا-ی-ک بانو

elahebeheshti
ارسال پاسخ

Fereshteh :
{67}قشنگ بود

ممنون عزیز دلم :*

Fereshteh
ارسال پاسخ

قشنگ بود