متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    داستان کوتاه

  • تعداد نظرات : 8
  • ارسال شده در : ۱۳۹۷/۰۵/۲۱
  • نمايش ها : 121

 داستان کوتاه
نسل هتل نشین

سی سال پیش ،خواهر بزرگتر من صبحها زود بیدار میشد تا قبل از مدرسه رفتن  همه جای خانه را رفت وروب کرده باشد وبعد ما راهی مدرسه میشدیم .
حالا با نسلی مواجهیم  که صبح که بیدار می شود از هتل خانه شان خارج می شود چون که والدینش  به عنوان مستخدمین "هتل خانه "همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
نسلی که در برابر اتاقی  که در آن میخوابد خانه ای که در آن زندگی میکند وظرفی که در آن غذا میخورد احساس مسئولیت ندارد آیا  در برابر سرزمینی که از  آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت ؟

برای این نسل سرزمین هم چون هتلی است که میتوان خورد وخوابید وریخت وپاشید . از مواهب طبیعی آن بهره مند شد وبعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد .
سرزمین هم  مثل خانه برای این نسل هتل است با این فرق که متاسفانه مستخدم سرجهاز ندارد وهمه  فقط برای خوردن وخوابیدن وبردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟ کی بود؟ کی بود؟  اتفاقا ایندفعه من بودم ، تو بودی ، ما بودیم ، همه بودند.
کمی به خود بیاییم وتکانی به خودمان واین نسل هتل نشین بدهیم.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


farnia
ارسال پاسخ

سپاس فراوان

myra89
ارسال پاسخ

سپاس

Negin_A
ارسال پاسخ

مرسي

خزان
ارسال پاسخ

عالی

zasq
ارسال پاسخ

خیلی ممنونم از اندیشه زیباتون.بله معجزه منم معجزه تویی

محمد
ارسال پاسخ

mersy .....

RAD_
ارسال پاسخ

امان از تربیت بد و امان از لقمه حرام

مريم
ارسال پاسخ