http://www.hamkhone.ir/member/7110/blog/view/120072--63-bahar134-/
مهمون صندلیه داغ منم.هووووووووووووووووووووووووووووووووورااااااااااا..........
- جنسیت : مرد
- سن : 33
- کشور : ایران
- استان : سمنان
- شهر : گرمسار
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : انتخاب كنيد
- رنگ مو : انتخاب كنيد
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : علوم ریاضی
- درآمد : متوسط
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
- حالت من : خوشحال
- فریاد من : هرگز روی یک منبع درآمد اتکا نکنید، سرمایهگذاری انجام دهید تا منبع دیگری ایجاد کنید
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : اسفند
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
چقدرلبخندزدن راحت تراست
تااینکه بخواهی
توضیح بدهی
چراحالت خوب نیست!!!!!
......................
بلاگ جدیدم : دختر یعنی ........؟؟؟؟
http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/76228/
دوست عزیز خوشحال و ممنون میشم بخونی و نظر بدی
هَـمیـــشه بـاید کســـی باشد تا بُغــضهایت را قـبل از لرزیدن چــانه ات بفهمد..... آهای فلانـــــــی... بــفــهــم!!!
عشق که می وزد
دلم بادبادکی می شود
در هوای تو بالا می رود
کاش دلت درختی می شد
بادبادکم میانش گیر میکرد
5+++++
***********
بلاگ جدیدم : http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/64466/
دوست گلم ، خوشحال و ممنون میشم بخونی و نظر بدی
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد
نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای «نشکن!» را نمی فهمد
هزاران بار دیگر هم بگویی: «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد
من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد
چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد
دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد... کسی من را نمی فهمد
بچه بودم بدون هیچ غصه ای رفتم شمالبببب
لب دریا، خونه های ماسه ای ، بوی بلال
بچه بودم توی قایق، بی تو خیلی خوش گذشت
دنیا رو کاش می دادم، سالای رفته، بر می گشت
**************
بلاگ جدیدم : داستان کوتاه زنجیر عشق
http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/57122/
دوست عزیز، داستانک بسیار جالبیه ، خوشحال میشم بخونی و نظر بدی * مرسی