متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - ziba123

  • جنسیت : زن
  • سن : 31
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : اخمو
  • درباره من : نمیگم
  • علایق من : خودم
  • ماشین من : پارس
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : تنیس
  • تیم مورد علاقه : آلمان
  • خواننده مورد علاقه : جاستین
  • فیلم مورد علاقه : گاو خشمگین
  • بازیگر مورد علاقه : جورج کلونی
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : اخمو
  • فریاد من : ندارم
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد


9 سال پيش

پرنـــده در صدای خوشش

رنج و درد و ماتـــم نیست

پرنده اهلِ شِکــوه و اهلِ گلایه و غــم نیست

خوش به حالِ هوایش و خوش به حالِ دلش

و خوش به حال پرنـــده

که مثلِ آدم نیست

9 سال پيش

افسانه ها را رها کن،….
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند!
من اگر نباشم دیگری جایم را پر میکند!!…
به همین سادگی

9 سال پيش

دختر که باشی
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ
ﺩﻭﺳﺘـــــــــــــــــــ ــﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﯽ پرسید
ﺩﻭﺳﺘــــــــــــــــﻢ ﺩﺍﺭﯼ؟!!
ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟـــــــــﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻟﺮﺯﯾﺪ!!
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﯾﺒــــﺎ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺯﯾﺒـــﺎﺗﺮﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ
ﻋﺎﺷــﻘﺶ ﺷﻮد...
ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ: ﺧﻮﺷـــــــــﮕﻠﻢ !!!
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ!
ﺩﺳـــــــﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ..
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧــــــــﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺑـــــــــﻠﺪﯼ !!

9 سال پيش

عاشقی دانی چه باشد؟ بی‌دل و جان زیستن
جان و دل بر باختن، بر روی جانان زیستن
سوختن در هجر و خوش بودن به امید وصال
ساختن با درد و پس با بوی درمان زیستن
تا کی از هجران جانان ناله و زاری کنم؟
از حیات خود به جانم، چند ازین سان زیستن؟
بس مرا از زندگانی، مرگ کو، تا جان دهم؟
مرگ خوشتر تا چنین با درد هجران زیستن
ای ز جان خوشتر، بیا، تا بر تو افشانم روان
نزد تو مردن به از تو دور و حیران زیستن

9 سال پيش

خوب شروع نکردیم بد تموم شد عشقی که بی حاصل موند

اما خوبیش اینه که خاطره اش تا همیشه توی قلبم مثل یک راز خواهد ماند تا شاید فقط یکبار نگاهم به نگاهت بیفته!...

تا من برای یک لحظه اروم بگیرم!...

انقدر بی تو"...گناه کردم که خدا توبه ام را بدون شفاعت تو"...قبول نمی کنه..

کمی تو هم مثل قلب خسته ام پادر میونی کن..

9 سال پيش

گفت دانايي که: گرگي خيره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!...
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته مي شود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا مي کند
خلق و خوي گرگ پيدا مي کند
در جواني جان گرگت را بگير!
واي اگر اين گرگ گردد با تو پير
روز پيري، گر که باشي هم چو شير
ناتواني در مصاف گرگ پير
مردمان گر يکدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند...
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنايان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با که بايد گفت اين حال عجيب؟
فریدون مشیری
+5