متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - toRsham

toRsham
لعنت به اون کســــی که …. وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی … خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری
2256
  • جنسیت : زن
  • سن : 27
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.50
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : سیکل
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : معرکه
  • شغل : بابا هنوز دارم درس می خونم
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : نرفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : اینم بیوگرافی من :

    تو بیمارستان به دنیا اومدم

    از بچگی بزرگ شدم

    چند سال سن دارم

    تو دوران کودکیم بچه بودم

    با رفیقام دوست شدم

    تو خونمون زندگی میکنم

    بعضی شبا که میخوابم خواب میبینم

    تا حالا نمردم و …
  • علایق من : خیلی زیادن جا نمیشه که بگم
  • ماشین من : ژیان
  • آدرس وبلاگ : dokhtaresarkesh.mihanblog.com
  • غذای مورد علاقه : هرچی خوشمزه باشه
  • ورزش مورد علاقه : والیبال عاشقشم
  • تیم مورد علاقه : استقلال-بارسلونا
  • خواننده مورد علاقه : علیرضا روزگار-مهدی احمد وند
  • فیلم مورد علاقه : کره ای دوست دارم
  • بازیگر مورد علاقه : حیف نون
  • کتاب مورد علاقه : رمان
  • حالت من : بد جنس
  • فریاد من : لعنت به اون کســــی که …. وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی … خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

رؤیاهایت را فرومگذار که بی آنان زندگانی را امیدی نیست
و بی امید زندگی را آهنگی نباشد
از روزهایت شتابان گــــــذر مـــکن
که در التهاب این شتاب نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش
که حتی سرمنزل مقصود را گم کنی
زندگی مسابقه نیست ، زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش که در هرگامش
ترنم خـــوش لحظه ها جـــاری است... !

+5

9 سال پيش

وقتی لبخند به دنبال جایی برای نشستن هست......

امیدوارم جایی درهمان نزدیکی باشی.......

9 سال پيش

بابام : کجا میخوای بری ؟
من : میرم بیرون
.
.
.
.
.
بابام:
اون بیرون خبری نی به جز چشمای بارونی
به جز آدمای مجبور مث خودت که به اجباره با اونی
اون بیرون خبری نی به جز بدهکارُ آلوده ها
ثمره ی سگ دوهاتم که زرشکا و زالومه ها
اون بیرون خبری نی به جز صفحه پشت هم چیدن
به جز آدمای خسته که به زور با شکمِ گشنه خندیدن
پره دود پره جوب پره خون مردایی که کردن پشت به جنگیدن
آدما فحش به هم میدن این چیزارو پشت هم دیدم
من : خونه خوبه خونه

9 سال پيش

چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه
از دلتنگی هات براش میگی
آروم میشه
آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه

9 سال پيش

فراموشش کرده ام...

فقط گاهی بی اختیاراسمش راکه میشنوم...

میشکنم...