متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - tinajoon

tinajoon
گــور بـابـاے بـعضـیا ...پـیش بــہ ωــوے بـعבیـا :)
3220
  • جنسیت : زن
  • سن : 27
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : علوم تجربی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : نرفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : معمولا خون گرمم
    زبون درازم
    لجبازم
    مغرورم
    ولخرجم
    عاشق خريدم
    درسخونم
    باپسرجماعت يا خيلي خوبم يا چپم!!
    لوس نيستم
    ن شماره ميگيرم ن شماره ميدم پس لطفا سه پيچ نشيد
    ديگه بسه هرچي دونستي...والا!!
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : www.tina-nazi17.blogfa.com
  • غذای مورد علاقه : قورمه سبزي-الويه
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال.واليبال
  • تیم مورد علاقه : رئال مادريد.استقلال
  • خواننده مورد علاقه : مرتضي پاشايي.مهدي احمدوند.پويا بياتي.بهزاد پكس...
  • فیلم مورد علاقه : زيادن...
  • بازیگر مورد علاقه : اينم زياده..
  • کتاب مورد علاقه : رمان قرار نبود.همسايه من...
  • حالت من : شاد و خوشحال
  • فریاد من : گــور بـابـاے بـعضـیا ...پـیش بــہ ωــوے بـعבیـا :)
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : شهریور
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 10175_headoyge48vh57qxurt5sdu2cx6k9y64fmft9n.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

By day I sleep, at night I weep!

O Death, come near me!
Be the one, for me, be the one, the one, who stays.
My rivers, are frozen, and mischosen,
and the shadows, around me, sickens my heart.

O Death, come near me,
and stay, by my side. Hear my silent, my silent cry!
In sadness, I'm veiled, to the cross, I am nailed,
and the pain, around me, freezes my world.

My cold world...

In life, I've failed, for years, I've wailed.
Frozen in time...
left behind...
The rapture, of grief, is all, to find...
The rapture, of grief, is all!

Behind the shadow of life, the lost hopes are grieving.
I seek the night, and hope to find love.
So I drown in the silence of life's short eternity.
The tears fills the void in my heart, astray...

Embrace me now, delightful ease!
Give me a world of wondrous peace!

Calm the desperate scream in my heart!

O Death, come near me,
save me...
from this empty, cold, world!
O Life, you have killed me,
so spare me, from, this cauldron, of misery!

In life, I cry, away, I fly.
Chosen, to fall, within, these walls.
The rapture, of grief, is all, to find...
The rapture, of grief, is all!

Oh, shed a tear for the loss, of innocence,
for the forsaken spirits who aches... in us.
Cry for the heart who surrenders to pain,
for the solitude of those, left, behind!

Behold the pain and sorrow of the world,
dream of a place away from this nightmare.
Give us love and unity, under the heart of night.
O Death, come near us, and give us life

ای مرگ به من نزدیک شو

روزها در خوابم ، شبها اشک می ریزم
ای مرگ ، به من نزدیک شو!
تنها کّس ِمن باش ، کسی که می ماند.
رودخانه های ِمن یخ بسته اند و به اشتباه انتخاب شده اند ،
و سایه های پیرامونم ، قلبم را بیمار می کنند.
ای مرگ ، به من نزدیک شو ،
و در کنارم بمان، گریه های در سکوتم را بشنو.
غم و اندوه مرا فرا گرفته است ، بر صلیبی به میخ کشیده شده ام ،
و درد و رنج ِپیرامونم دنیای مرا منجمد می کند.
دنیای ِسرد ِمن...
سال ها در زندگی شکست خورده ام ، ناله ها سر داده ام ،
منجمد در زمان...
پشت ِسر رها شده...
شعف ِاندوه همه چیز است که میابی...
شعف ِاندوه همه چیز است.
در پشت پردهء زندگی ، امیدهای ِبر باد رفته غصه می خورند.
من شب را می جویم با این امید که عشق را بیابم.
پس در سکوت ِجاودانگی ِکوتاه زندگی غرق می شوم.
اشک ها خلاءِِِ درون ِقلبم را پر می کنند / گمراه...
اکنون مرا در آغوش بگیر ، آسایش ِخوش آیند!
و به من دنیایی از صلح و آرامش ِفوق العاده بده.
فریاد ِنا امیدی ِدرون ِقلبم را آرام کن!
ای مرگ به من نزدیک شو ،
نجاتم بده...
از این دنیای ِپوچ و سرد!
ای زندگی تو مرا کشتی ،
پس مرا از این پاتیل ِبدبختی رها کن!
در زندگی ، من اشک می ریزم ، پرواز می کنم به دور دست ها.
انتخاب شده برای سقوط در میان این دیوارها.
شعف ِاندوه همه چیز است که می یابی...
شعف ِاندوه همه چیز است!
آه، برای فقدان ِمعصومیت گریه کن ،
برای روح های ِترک شده که که در درونمان رنج می کشند.
برای قلبی که تسلیم ِدرد و رنج می شود گریه کن ،
برای تنهایی ِآنهایی که پشت ِسر رها شده اند!
به رنج وغم ِدنیا نگاه کن ،
و مکانی را تصور کن که از این کابوس بسیار دور است.
به ما عشق و وحدت بده در زیر ِقلب ِشب.
ای مرگ ، نزدیک شو و به ما زندگی بده!

10 سال پيش

گـــــاهـــــی وقـــــتــــا مــــجـــــبـــــوری احـــــمــــق باشـــی !
روی کاغذ مـــــــیــــــــــنــــــــویــــــســـــــــــم
دســـــتــــــهـــــــای تـــــــــــــــــو . . .
و روی آن دســــت مــــــــــیــــــــــــــکـــــــشـــــــــــم . . . ! ! !

10 سال پيش

دیوانه تو....
شاخه گل رزی که برایت اوردم
نشان از عشق جاودانی بود که تو نشانم دادی
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
قدر چشمانت را دانستم
تو تنها تکه الماسی تراش نخورده هستی در دستان من
جواهر دوست داشتنی من .ای انگشتر عقیق من
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
و دست در دستت گذاشتم
لبهایت را هم مانند شهد عسل عاشقانه می نوشیدم
تو افق را به اتش کشیدی .زیبای جگر سوز من .عشق رویایی من
در اغوش من زیباترینی .اغوش تورا میجوید این تنهاترین
بهشتی که هیچ انتهایی ندارد قلب لبریز ازعشق توست
تو را میابد قلب سیاه و محزون و دیوانه تو....
هم اینک که ارزوهایم را بگوش باد سپرده ام
و رویاهایم را بدست کابوس داده ام
تنها دست تو را می جویم در این دشت بی انتهای اندوه
تو قلبم را اینگونه به اتش کشیدی
ذره ذره و نم نم
و شعله این عشق به کمانه اسمان رسیده
ای باران مهر .ای زندگی بخش .ای شبنم رویایی
تو لبخندی هستی برلبان عشق
ومن لبان عشق را می بوسم
پس دست در دست مهر میدهم
ودلی به دریا میزنم
حالا که توشه ای جز این دل عاشق ندارم و چشمی که دیوانه توست
دیوانه تو....
دیوانه تو....
دیوانه تو....

10 سال پيش

دیوانه تو....
شاخه گل رزی که برایت اوردم
نشان از عشق جاودانی بود که تو نشانم دادی
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
قدر چشمانت را دانستم
تو تنها تکه الماسی تراش نخورده هستی در دستان من
جواهر دوست داشتنی من .ای انگشتر عقیق من
لحضه ای که چشم در چشمت دوختم
و دست در دستت گذاشتم
لبهایت را هم مانند شهد عسل عاشقانه می نوشیدم
تو افق را به اتش کشیدی .زیبای جگر سوز من .عشق رویایی من
در اغوش من زیباترینی .اغوش تورا میجوید این تنهاترین
بهشتی که هیچ انتهایی ندارد قلب لبریز ازعشق توست
تو را میابد قلب سیاه و محزون و دیوانه تو....
هم اینک که ارزوهایم را بگوش باد سپرده ام
و رویاهایم را بدست کابوس داده ام
تنها دست تو را می جویم در این دشت بی انتهای اندوه
تو قلبم را اینگونه به اتش کشیدی
ذره ذره و نم نم
و شعله این عشق به کمانه اسمان رسیده
ای باران مهر .ای زندگی بخش .ای شبنم رویایی
تو لبخندی هستی برلبان عشق
ومن لبان عشق را می بوسم
پس دست در دست مهر میدهم
ودلی به دریا میزنم
حالا که توشه ای جز این دل عاشق ندارم و چشمی که دیوانه توست
دیوانه تو....
دیوانه تو....
دیوانه تو....

10 سال پيش

آﺧـﺮﯾـﻦ ﺑـﺎﺭﯼ كـه مـامـان بـابـام ﺑـﻪ ﻣـﻦ ﺍﻓـﺘـﺨـﺎﺭ ﮐـﺮﺩﻥ
ﻣـﺎﻝ ﺯﻣـﺎﻧـﯿـﻪ كـه ﺑـﻨـﺪ ﮐـﻔـﺸـﻤـﻮ ﺧـﻮﺩﻡ ﻣـﯽ ﺑـﺴـﺘـﻢ !
ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ دیـگـه ﻣـﻮﻓـﻘـﯿـﺖ ﭼـﺸـﻤـﮕـﯿـﺮﯼ ﻧـﺪﺍﺷـﺘـﻢ |:

+5