شاید او تنهاتر از من باشد ... !
{67}
Ba arze adab mamnonam az jomalate gashangi ke neveshti.David az Swed
به سـوی او قـدمی برداریـم ...
آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را
و دریایى که غرق نمی کند " موسى " را
کودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ، " نمی توانند "
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او " قدمی بردار "
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی ...
هل من ناصر ینصرنی
از حسین مظلوم تر آقای هم عصر ماست
العجل هامان دروغ و کوفه هم شهر ماست
ماجراهای حسین تنها برای گریه نیست
عبرتی تلخ است و اکنون این زمان بهر ماست
بر قدم هایت نظر کن در کدامین لشکری
با ولایت همرهی یا قسمتش قهر ماست؟
بی تعارف بی ولایت یا حسین گفتن جفاست
مسلِم مهدی خود بشناس که هم عصر ماست
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست