متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - sohil206

  • جنسیت : مرد
  • سن : 36
  • کشور : ایران
  • استان : آذربایجان غربی
  • شهر : ارومیه
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : خوب
  • شغل : خواننده
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : سنی
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : عالیم وسلام
  • علایق من : نمیدونم شما پیدا کنید
  • ماشین من : زانتیا
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : پلو با هرچی که باشه
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : علاقه ای ندارم
  • خواننده مورد علاقه : خودم
  • فیلم مورد علاقه : فقط ایرانی
  • بازیگر مورد علاقه : همه
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : کنجکاو
  • فریاد من : فقط هم زبان
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 29002_headdrhszk4adso1ye3naveq9943rb1cpz3tfc.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

به دخترای امروزی بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!
والا به خدا تجربه ثابت کرده!!!

9 سال پيش

خنده ی دخترای خارجی :

یه زره لپا سرخ میشه بعدشم ساکت میشن

خنده ی دخترای ایرانی :

ههههههه

رکوع

سجده

قیام

بهم خوردن موهاااا

گریه

آخرشم جیغ میزنه میگه وااااای جیشم ریخت

9 سال پيش

reyhaneh :
پدری بودکه دخترشو میفروخت ی روزدختره فرارمیکنه وبه شیخی که حاکم اون شهربودپناه میبره
شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس من مواظبت هستم شب وقتی دختره میخوادبره تواتاقش
بخوابه میبینه شیخ بابدنی لخت ازدختره تقاضامیکنه که باهم شب روسرکنن دختره ازکاخ فرارمیکنه
توجنگل و ی کلبه میبینه که کنارش چندتا پسر نشستن دارن مشروب میخورن ساقی دختررو
میارش کنارآتیش دختره باگریه همه چیزو تعریف میکنه ساقی میگه نترس مابا توکاری نداریم برو
توکلبه بخواب دختره بیچاره باخودش میگه پدرم به من پدری نکرد،شیخ هم خواست بهم تجاوزکنه
حالامن توکلبه ی چندتاجوان مست تاصبح چه جوری بخوابم… دختره خوابش میبره صبح وقتی بلند
میشه میبینه چندتاجوان خوابیدن و پتوهاشون رو کشیدن رو دختره تا گرمش بشه که چشش می
افته به ساقی میبینه پیک عرق دستشه ویخ زده ساقی تاصبح توسرمابیداربودتادختره درامان
باشه دختره میره پیش ساقی پیک روبرمیداره میگه روزی اگرحاکم این شهرشوم. خون صدشیخ
فدای یک مست خواهم کرد. درکعبه دومیخانه بناخواهم کرد. تانگویند مستان زخدابیخبرند.

به ۴ چیز اعتماد نکن:
اول به حرف دختری که وعده میده سر جلسه بهت تقلب برسونه !
دوم به استادو معلمی که در طول ترم نیشش تا بناگوش بازه !
سوم به حرف دختری که میگه هفته آخر ترم رو تعطیل کنیم !
چهارم به حرف رفیقت که میگه واسه امتحان هیچی نخوندم !

9 سال پيش

پدری بودکه دخترشو میفروخت ی روزدختره فرارمیکنه وبه شیخی که حاکم اون شهربودپناه میبره
شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس من مواظبت هستم شب وقتی دختره میخوادبره تواتاقش
بخوابه میبینه شیخ بابدنی لخت ازدختره تقاضامیکنه که باهم شب روسرکنن دختره ازکاخ فرارمیکنه
توجنگل و ی کلبه میبینه که کنارش چندتا پسر نشستن دارن مشروب میخورن ساقی دختررو
میارش کنارآتیش دختره باگریه همه چیزو تعریف میکنه ساقی میگه نترس مابا توکاری نداریم برو
توکلبه بخواب دختره بیچاره باخودش میگه پدرم به من پدری نکرد،شیخ هم خواست بهم تجاوزکنه
حالامن توکلبه ی چندتاجوان مست تاصبح چه جوری بخوابم… دختره خوابش میبره صبح وقتی بلند
میشه میبینه چندتاجوان خوابیدن و پتوهاشون رو کشیدن رو دختره تا گرمش بشه که چشش می
افته به ساقی میبینه پیک عرق دستشه ویخ زده ساقی تاصبح توسرمابیداربودتادختره درامان
باشه دختره میره پیش ساقی پیک روبرمیداره میگه روزی اگرحاکم این شهرشوم. خون صدشیخ
فدای یک مست خواهم کرد. درکعبه دومیخانه بناخواهم کرد. تانگویند مستان زخدابیخبرند.

9 سال پيش

قسمتی از دفترچه تلفن یك ترك
. آباس
. اسخر
موسن
جفر
. ریزا
. گاسم
. گربون
. ممد تخی
اذیذ مادر چریم آگا
. کاذوم -- خت سابتش
. کاذوم -- ایرانصلش
. هوسین دایو
. آبدولا امه
. سادخ آمه
. ماهومد
. باجاناغ
.قینم گیل
.اورادن ننسی
.اورادن ددسی
.بالدز
.ات قولی
.بای گوش ممه
.تومان جرخ فهم
چبلای اهبر

9 سال پيش

به شخصه خیلی با نماز میت حال میکنم
وضوکه نمیخواد
رکوع و سجده که نداره
کفشاتم درنمیاری
آخرشم ناهارمیدن. ..

اصن عبادت یعنی این )))))))