متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - samin1

samin1
man ahmagh bego be khatere hamsohbati ba baziya hansferimo dar ovordam
1799
  • جنسیت : زن
  • سن : 38
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : هیکل ورزشی
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : متوسط
  • شغل : بیکار
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : لیسانس حسابداری ولی درحال حاضربیکارهستم ولی سرگرم ورزش حرفه ایی هستم
  • علایق من : علاقه به ورزش دارم
  • ماشین من : ندارم
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : یخنی
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال.شنا.تیراندازی
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس.بارسولنا
  • خواننده مورد علاقه : معین
  • فیلم مورد علاقه : خانوادگی
  • بازیگر مورد علاقه : جمشیدهاشم پور
  • کتاب مورد علاقه : رمان
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : man ahmagh bego be khatere hamsohbati ba baziya hansferimo dar ovordam
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : شهریور
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 21339_headrrttzfx44o21rgpxuespqmv9dddvd11vjh.jpg
  • آهنگ پروفایل : میشه پرنده باشی امارهانباشی.......

9 سال پيش

دلتنــگـم...

دلتنـــــگ کسی کـــــه

گردش روزگــــارش به من که رسیــــد

از حرکـت ایستـاد...

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...

دلتنگ ِ خود َم...

خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم اش کـرده ام ...

گذشت، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم

حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست

9 سال پيش

به سلامتي اونايي که به پدر و مادرشون احترام ميذارن و ميدونن تو خونه اي که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نميشوند .

9 سال پيش

و بگو وقتی که قلبم هی سراغتو میگیره.
تو جواب بی ک سی هاش
چی بگم اروم بگیره..............................................

9 سال پيش

غض داری؟

آروم نـیستی؟

دلت بـــراش تـنگ شده!

حــــوصله هـیـچـکسو نــــداری؟!

حالا…

یــاد لحظه ای بیفت کـه

اون .... هــمه ی بی قــــراری هــای تــــو رو دیــــــد

امـــــــا !!!

چـشمـاشـو بست و رفــت… !

9 سال پيش

غض داری؟

آروم نـیستی؟

دلت بـــراش تـنگ شده!

حــــوصله هـیـچـکسو نــــداری؟!

حالا…

یــاد لحظه ای بیفت کـه

اون .... هــمه ی بی قــــراری هــای تــــو رو دیــــــد

امـــــــا !!!

چـشمـاشـو بست و رفــت… !

10 سال پيش

از یه جایی به بعد
از یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی

.

از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
و می ری تو لاک خودت

.

از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می سوزه

.

از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت

.

از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی ...

.

از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه

.

از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری

.

از یه جایی به بعد . . .
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
یا اس ام اسی بی جواب بمونه