متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - raza1111

raza1111
عشق روی گل باما چه ها کرد زاین گلشن به خارم مبتلاکرد
888
  • جنسیت : مرد
  • سن : 32
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : هرروز میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : بی سواد
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : خوب
  • شغل : مهندس معمار
  • وضعیت کار : مدیر
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : هرچی خواستی بدونی باید از خودم بپرسی
  • علایق من : علاقه شدید به موسیقی تحقیق ادیان دنیا ماهیگیری عاشق رقصی اسپانیایی
  • ماشین من : لندکروز
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : صدف دریای
  • ورزش مورد علاقه : یوگا
  • تیم مورد علاقه : من چستر
  • خواننده مورد علاقه : معین
  • فیلم مورد علاقه : فریاد زیر اب
  • بازیگر مورد علاقه : استیون سیگال
  • کتاب مورد علاقه : پیغمبر دزدان
  • حالت من : شاد و خوشحال
  • فریاد من : عشق روی گل باما چه ها کرد زاین گلشن به خارم مبتلاکرد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : آذر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 22642_headkn5jym1d9zuo3e4yhec4mck319hnnxpy9m.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

سلام برادر رزمنده من یک دانش اموز دبستانی هستم خانوم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم
بامادرم رفتیم از مغازه بقالی کمپوت بخرم قیمت هرکدام از کمپوتا روپرسیدیم اما قیمت انها خیلی گران بود حتی کمپوت گلابی که قیمتش 250 تومان بود واز همه ارزان تر بود را نمیتوانستم بخرم اخر چول ما به اندازه سیر کردن شکم خوانواده هم نیست در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم .برداشتم وچندین بار بادقت ان راشستم تل تمیز تمیز شد حالا یک خواهش دارم از شما برادر رزمنده هروقت که تشنت شد با این قوطی اب بخور تا من هم خوشحال بشم و فکر کنم که تونستم به جبهه ها کمکی کنم .
بچها تو سنگر برای خوردن اب توی اون قوطی نوبت میگرفتن اب خوردنی که همراهش ریختن چند قطره.....اشک بود؟؟؟

9 سال پيش

________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
___________________
_________@@@@@@@
_____@@@@@@@@@@@
___@@@@@______@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
___@@@@@______@@@@@
______@@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@
_____________________________
__@@@@@____________@@@@@
___@@@@@__________@@@@@
____@@@@@________@@@@@
_____@@@@@______@@@@@
______@@@@@____@@@@@
_______@@@@@__@@@@@
________@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@@@
__________@@@@@@@@
___________@@@@@@@
____________@@@@@@
________________________
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@

9 سال پيش

می گویند...زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته درراه کودکی را دید که به مکتب می‌رفت.
از او پرسید: پسر جان چه می‌خوانی؟
- قرآن.
- از کجای قرآن؟
- انا فتحنا لک فتحا مبینا….
نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد.
سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن ابا کرد.
نادر گفت: چرا نمی گیری؟
گفت: مادرم مرا می‌زند می‌گوید تو این پول را دزدیده ای...
نادر گفت: به او بگو نادر داده است.
پسر گفت: مادرم باور نمی‌کند.
می‌گوید: نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول می‌داد یک سکه نمی‌داد. زیاد می‌داد..!!!
حرف او بر دل نادر نشست. یک مشت پول زر در دامن او ریخت.
از قضا چنانچه مشهور تاریخ است در آن سفر بر حریف خویش محمد شاه گورکانی پیروز شد...

9 سال پيش

ودنت همچون نبودنت است !وقتی بودنت مرا به وجد نمی اورد پس نبودنت هم مرا رنج نمیدهد

9 سال پيش

دخدره زل زده تو چشای من یه 10 ثانیه نگاش کردم

دیدم از رو نمیره هیچی دیگه

رفتم عکس بعدی

9 سال پيش


{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}{j}