متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - payam20020

payam20020
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2224
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : البرز
  • شهر : کرج
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

خدا کند یه اتفاق خوب بیافتد وسط زندگیمان
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان
نگرانی های شبانه مان
وسط زخمهای دلمان
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم
یک اتفاق خوب بیافتد
آنقدر خوب
که خاطرات سالها جنگیدن وخواستن ونرسیدن از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان همین ساعت
همین حالا....... از پشت کوهای صبرمان طلوع کند
طلوعی که غروبش
غروب همه ی غصه هایمان باشد
برای همیشه...

معین هدایتی

9 سال پيش

کوله بارم بر دوش

سفري مي بايد...

سفري بي همراه

گم شدن تا ته تنهايي محض

سازکم با من گفت:

هرکجا لرزيدي

از سفر ترسيدي

تو بگو از ته دل

من خدا را دارم

من خدا را دارم..

9 سال پيش

به سراغ من اگر می آیی

دگر آسوده بیا ،


چند وقتی است که فولاد شده


چینی نازک تنهایی من

9 سال پيش

آنگاه که غروره کسی را له می کنی

آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران می کنی

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی

آنگاه که خدارا می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری

می خواهم بدانم

دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ؟