متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - parshan666

parshan666
انصاف نبود رفتنت باخودت باشد....فراموش کردنت بامن
8605
  • جنسیت : زن
  • سن : 28
  • کشور : ایران
  • استان : البرز
  • شهر : کرج
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : اسپرت
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : فيلم هاي تخيلي
  • وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : عالی
  • شغل : محصل
  • وضعیت کار : آزاد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : فراری
  • شوخ طبعی : بی احساس
  • درباره من : حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریا بود اما قایق نداشت،دلباخته سفربود اما هم سفر نداشت...حکایت من حکایت کسی است که زجر کشید اما ضجه نزد زخم داشت و ننالید..حکایت من حکایت کسی است که پرازفریاد بود اما....سکوت کرد تا همه صداها را بشنود
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : بی تفاوت
  • فریاد من : انصاف نبود رفتنت باخودت باشد....فراموش کردنت بامن
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : اسفند
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 15239_headnvgn1f7o9o68jtm7sqccf7d6bahxyppacy.jpg
  • آهنگ پروفایل : <object type="application/x-shockwave-flash" data="http://hamkhone.ir/tools/music/flashdirfla/dewplayer-bubble.swf" width="250" height="65" id="dewplayer" name="dewplayer"> <param name="wmode" value="transparent" /><param name="movie" value="http://h

1 سال پيش

هر گلی در زمان خودش
شکوفا میشود.
صبر داشته باش...

7 سال پيش

حسِ مدادِ سفیدیُ دارم کِ بینِ بیستُ چهارتارنگ همیشع بی استفادع میمونع...

♡*.*

+5

16/11/95

7 سال پيش

اگر یه تفنگ با دو تا گلوله داشتم
و توی یه اتاق با هیتلر و بن لادن و تو بودم؛
به تو دو بار شلیک میکردم!


7 سال پيش

مدتی بود که قطره های احساس

بر شیشه ی نازک سکوت نشسته بودند.

جاری نمی شدند کلمات

جا خوش کرده بودند میان واهمه ی دل

حرف نمی شدند.

غرق افکار

افکاری که نظم نمی شدند

در مانده بودند گویا.

خیره شده بر تصویر لبخندی

که روزگاری دل من را برد...

8 سال پيش

مــــــا یــــــه مــُشــت
دیـوونــــــــــه ایــــــــــم
کــــه بهمــــــون میگــــــــن
دهـــــــــه هفتـــــــادی
نخبــــــــــه ایـــــــــم ولـــــــی
از اون نخبــــــه هـایــــــــی
کـــــــه همـــــــــه
رد دادیــــــــــــــم !

+5

8 سال پيش

بلاگ جدید گذاشتم از دوست داشتنم به پدرم

http://www.hamkhone.ir/member/38811/blog/view/210699--/

5+