متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - pariya11

pariya11
hisss
1745
  • جنسیت : زن
  • سن : 28
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کاردانی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : فعلا تدریس موسیقی
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : من همینم قرار نیس به خاطر تو خودمو عوص کنم
  • علایق من : پیانو مادر پدر استقلال
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : فصولی ؟!
  • غذای مورد علاقه : زرشک پلو ا مرغ
  • ورزش مورد علاقه : والیبال تنیس و شنا حرفه ای
  • تیم مورد علاقه : استقلال
  • خواننده مورد علاقه : ه اهنگی خوشم بیاد گوش میدم
  • فیلم مورد علاقه : تایتانیک و خیلی دوست دارم
  • بازیگر مورد علاقه : شهاب حسینی
  • کتاب مورد علاقه : کتاب های م. مودب پور
  • حالت من : سپاسگذار
  • فریاد من : hisss
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 28986_headqnbjbshjk81pgxe258kq6a9pv826y8mdm.jpeg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

عاشق کسانی باشید که شما را دیدند

وقتی برای هرکس دیگری ناپیدا بودید...

10 سال پيش

در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند

حتی وقتی دستشان را میگیرم

دلت برای من نسوزد ؛

من عادت کرده ام که همیشه

دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد

10 سال پيش

درد دارد " امـــروز " حرفــــــــــــــــــی
بـــرای گفتــــن نداشــته باشــی
با کســــــــــی کــه تا " دیروز "
تمام حــرف هایــت را فقــط
به او می گفتــــی ... !!!

10 سال پيش

سلام
بلاگ جدید گذاشتم
دخترا آدم نیستن ، پسرا هوا نیستن !

امیدوارم خوشتون بیاد

10 سال پيش

ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
+5

10 سال پيش

تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق” من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه پدر پیر من استمن به تو خندیدم تا که با خنده پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک دل من گفت: برو چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…. و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام حیرت و بغض تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت.