متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - omid62

omid62
تو2 دیدمن نیستی کجایی
786
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : خوب
  • شغل : نتورک
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : غذاهای اصیل ایرانی
  • ورزش مورد علاقه : شنا.بوکس.
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : امیرتتلو
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : پرویزپرستویی
  • کتاب مورد علاقه : حکایت دولت فرزانگی
  • حالت من : شاد و خوشحال
  • فریاد من : تو2 دیدمن نیستی کجایی
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : فروردین
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 75855_headu3y151j19ryvy1at5dkqrfeqyt7j92dut3.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

من،آریایی ام،خدایم اهورا،کلامم وحدت،وامامانم کوروش،داریوش، خشایار،انوشیروان،و اردشیرند.امام وقتم کاوه است و،روحانیونم فردوسی،خیام ،مولوی،حافظ وسعدی اند.کتاب مقدسم اوستا، شاهنامه،اصول و فروع دینم لوح حقوق بشر کوروش،وعاشورایم قادسیه است.شهیدان من رستم،سیاووش،بابک خرم دین ومازیارهستند،بهشتم آزادیست وعیدم عید نوروز :زنده باد ایران.

9 سال پيش

※خدایا مارا به سوی زباله ها پرتاب نکن※

http://www.hamkhone.ir/member/76357/blog/view/183713/

خوشحال میشم به بلاگ حقیر سر بزنید
تقدیم از سر مهربانی به شما

9 سال پيش

وقتی کسی به شما نیاز دارد

گفتن : " گرفتارم" بسیار آسان است.

اما وقتی شما به کسی نیاز درید

شنیدن: " گرفتارم" بسیار دردناک است!!

9 سال پيش

نقل است: روزی سگی داشت در چمنزار علف میخورد
سگ دیگری از کنار چمن گذشت. چون این منظره را دید ایستاد
ایستاد و با تعجب گفت : اوی! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟
سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت :
من؟ من سگ کدخدا هستم!
اون یکی سگ پوز خندی زد و گفت :
سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ دیگه چرا سگ کدخدا؟

اگر پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی ؛

حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ کدخدا؟

سگ خودت باش !!

9 سال پيش

دختره زنگ زده برنامه زلال احکام پرسیده:حاج آقا میگن دکتر محرمه!من یه دوست پسر دارم ترم آخر پزشکیه الان محرممه یا باید صبر کنم درسش تموم شه؟!
میگن مجریه خودشو دار زده آخونده هم زده تو کار پشمک حاج عبدالله!!!