متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - neda29

  • جنسیت : زن
  • سن : 39
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : عالی
  • شغل : کارمند
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : مرداد
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 33496_head4fmu16y6vsbytbnf2u891ua9royjrkckpq.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

خدايا...
کودکان گل فروش را ميبيني؟!
مردان خانه به دوش...
دخترکان تن فروش...
مادران سياه پوش...
محرابهاي فرش پوش...
پسران کليه فروش...
زبانهاي عشق فروش...
انسانهاي آدم فروش...
همه را ميبيني؟
ميخواهم يک تکه از آسمان را بخرم,
ديگر زمينت بوي زندگي نميدهد.
احساس ميکنم بد بازي را باختم...
حواست هست!!

من يارت بودم...نه حريفت

10 سال پيش

می گویند: ساده می نویسی!
از من می خواهند به نوشته هایم شاخ و برگ دهم،
آنها گناهی ندارند، نمی دانند که دیگر کار ما از شاخ و برگ گذشته است!
مهم ریشه بود که تیشه خورد…!!!

10 سال پيش

شعري از حميد مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز، سالهاست

که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”

من به تو خندیدم

چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم تا که با خنده

پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….

و من رفتم و هنوز سالهاست

که در ذهن من آرام آرام حیرت و بغض تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

10 سال پيش

سوال کنکور سال آینده:

قد:175 وزن:43کیلوگرم

اندازه کیلیپس را حساب کنید.

10 سال پيش

همیشه راست بگو ولی هر راستی را نگو

10 سال پيش

از آدمها بت نسازید ...
این خیانت است ...
هم به خودتان ...
هم به خودشان خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند....
و شما در آخر می شوید سر تا پای کافر خدای خود ساخته ...