متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - nafassss

  • جنسیت : زن
  • سن : 29
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند


10 سال پيش

salam

10 سال پيش

بیاامشب به من محرم شوای اشک

بیاامشب توهم باغم شوای اشک

بیا بنگر دلم تنها شده باز
بیا قلب مراهمدم شو ای اشک

من ان گلبوته خشک کویری
بیابرروی من شبنم شوای اشک

رهاکن میل ماندن دردو چشمم
توجاری بررخ زردم شوای اشک

بیا ارام من در بیقراری
تسلی بخش من هردم شوای اشک

بیابغض سکوت سینه بشکن
به چشم خشک من شبنم شوای اشک

دلم مجروح درد غربت تو
به روی زخم دل مرهم شوای اشک

دلم ازدردهجران نالدامشب
بیادرمان بر دردم شو ای اشک

10 سال پيش

مرا با سوز جان بگذار و بگذر

اسیر وناتوان بگذار و بگذر

چو شمعی سوختم از آتش عشق

مرا آتش بگذار و بگذر

دلی چون لاله بی داغ غمت نیست

بر این دل هم نشان بگذار و بگذر

مرابا یک جهان اندوه جانسوز

تو ای نامهربان بگذار و بگذر

دوچشمی را که مفتون رخت بود

کنون گوهرفشان بگذار و بگذر

درافتادم به گرداب غم عشق

مرا در این میان بگذارو بگذر

به او گفتم حمید از هجر فرسود

به من گفتا : جهان بگذار و بگذر

10 سال پيش

نگو بار گران بودیم و رفتیم



نگو نامهربان بودیم و رفتیم



نگو..این ها دلیل محکمی نیست



بگو با دیگران بودیم و رفتیم