متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - nadia74

  • جنسیت : زن
  • سن : 28
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای روشن
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : میخواهم
  • وضعیت سواد : کاردانی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : chat
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : ساکت آروم
  • علایق من : طلا کوه دریا لاک رج لب تاریکی تنهایی
  • ماشین من : ندالم
  • آدرس وبلاگ : بخدا یادم نیس
  • غذای مورد علاقه : پیتزا حلیم جوجه
  • ورزش مورد علاقه : شنا بدمینتون
  • تیم مورد علاقه : ندالم
  • خواننده مورد علاقه : بیریتنی ریحانا
  • فیلم مورد علاقه : زبان اصلی
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : پزشکی
  • حالت من : خونسرد
  • فریاد من : گریه
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : تیر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

با همه چیز کنار آمده ام

جز باورِ جمله ی آخرِ تو که چیزی بینمان نبوده

دلت که گرفته باشد

شادترین آهنگ ها روضه خوانی میکنند

شلوغ ترین مکان ها ، تنهاییت را به رخت می کشند

و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست

دلت که گرفته باشد نغض می شود همه قانون ها

10 سال پيش

از روے کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد
ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو
دل مــــے برنـد!

10 سال پيش

مقدس ترین جای دنیاست...

اتاق تنهایی هایم...

وقتی...

با نیت تو خلوت می کنم...

10 سال پيش

تازگیا مد شده میگن عشقت رو ول کن بره...

اگه برگشت مال خودته..!

اگه برنگشت از قبل مال تو نبوده..!

خو لامصب مگه کفتر بازیه..!

والااااا

10 سال پيش

طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسايشو ببرن!
میگه:اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!
…طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!
… … … طرف میگه :ظفر منظورته ؟
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ
ظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
۳! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند
گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفر ببییییا بببرش


5+

10 سال پيش

درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند اموز روباه وخروس
روبه مکارو دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن