بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
اعتماد به نفس ِ ما .. ! :)
- تعداد نظرات : 14
- ارسال شده در : ۱۳۹۷/۰۱/۱۷
- نمايش ها : 427
ارسطو عامل تصادف کرده و صورتش مشکل پیدا کرده است ..
او که قبلا هم ازدواج کرده در جواب سوالِ " چرا ازدواج نمیکنی ؟ "
نمیگوید چون این وضع صورتم است .. نمیگوید یک مردِ زن مرده هستم .
او با اعتماد به نفس جواب میدهد که با کارم ازدواج کرده ام .
قد بهتاشِ فریبا از حد معمول بلندتر است و به طورکلی
هیبت غیرمعمولی دارد
اما کسی که مدام پیگیر او و خواستار جدی شدن رابطه است
دختریست که به قول خودش : " جاست فرند " اوست .
بدیهی ست که این نوشته اصلا نقدی بر سریال پایتخت نیست .
از این شخصیت ها اسم بردم تا به خیابان های شهرمان برویم ،
به خانه هامان ، به رابطه هامان ، به خلوتمان .
ما خیال کردیم اگر صورتمان کک و مکی ست ،
شایستگی دوست داشته شدن را نداریم ..
اگر قدمان از همه پسرهای دور و برمان بلندتر است
باید برویم بمیریم و اگر چاق هستیم مرگ بر ما !
آنها وظیفه زیباسازی شهر را بر دوش ما گذاشتند و گفتند :
اگر باب میل ما نباشید پس زده میشوید !
و ما از ترسِ کنار گذاشته شدن
و عقب نماندن از دور و بری هامان پذیرفتیم .
آنها برای گرفتن اعتماد به نفس ما تلاش کردند
و ما هم دودستی تقدیمشان کردیم .
فردای همان روزی که در خیابان خاله ریزه صدایمان کردند
و ما کفش پاشنه دار و لژمخفی را جایگزین آل استارهایمان کردیم .
با خنده ی دسته جمعی سیاه سوخته خطابمان کردند
و فردایش رنگ پوستمان را با هر چیزی که
در کیف لوازم آرایشمان گیرمان آمد تغییر دادیم .
ما در زیباترین حالت ممکن هم از دید آنها حاجی لک لک بودیم ،
بابا لنگ دراز بودیم ،
کوتوله بودیم ،
شیربرنج بودیم ،
نی قلیان و مقوا بودیم ،
خاله خرسه بودیم ،
خال خالی بودیم و آنها هرطور که بودند ،
شاهزاده ی رویاهای ما بودند !
آنها این همه اعتماد به نفس را از کجا آوردند
و ما کجا از دستش دادیم !؟
سمیرا کریمی
روانشناس
روز بخیر
" روانشناسی همخونه "
ممنون از همه ی دوستان
سپاااس
بله بله صحیح
خیلی هم خوبمرسی
عالی
ایول
خیلی خوب بود، مرسی فرشته جان
عالی
وجدانی میشینین ببینین مردم چی میگن
یک کتاب صوتی هست خیلی دوسش دارم از دیوید سدریس حدوده بیست دقیقس به نام خانه ی ساحلی ما
پیشنهادیست ازین بنده
بسیار عالی
شیر برنج خیلی درداوره
عالی بود
مرسی عشقم
ممنون از انتخابت فرشته گلی
لایک لایک. لایک