متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    کریمی نسب

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۳/۳۰
  • نمايش ها : 136

مادربزرگم می گفت «زبان بادبزن دل است» می گفت هر وقت دلت گرفت ، باید بروی جفت همدمت بنشینی و برایش آنقدر بگویی تا دلت آرام بگیرد.
 بعضی وقتها هست که دلت همان آدم های قدیمی را می خواهد ولی دریغ .
 همدم  باید خیلی همدم باشد ، در این روز و روزگار ؛ نه کسی رسم دوستی می داند و نه کسی دوست داشتن بلد است ، طفلک مادر بزرگ؛ دلش خیلی خوش بود!! خیلی وقت است که کسی «گوش» نمی سپارد به غم هایت...!
 می دانی!؟ بین خودمان باشد؛ مادربزرگ همیشه این حرف ها را می زد ولی ؛ خودش از شدت دلتنگی رفت...!
 و من حالا، می فهمم که نباید با کسی حرفی زد؛ باید سکوت کرد . باید حرف هایت را بریزی کنج دلت ؛ اصلا مهم نیست اگر یک روز صبح سکته کردی و ، دیگر از خواب بلند نشدی! درد هایت را باید پشت لبخندت ،در عمق چشم هایت، لابه لای موهای کوتاهت ، روی برگه های دفتر خاطراتت خاک کنی تا مبادا؛ درد هایت کسی را ناراحت کند! نباید حرفی بزنی ؛ می دانی !؟ همین که کنارش اشک می ریزی؛ می رود .....
 پیش کسی از درد هایت ، از غم هایت نگو؛ حداقل خیالت راحت است، وقت رفتن که رسید؛ از کسی نمی ترسی که مبادا رازهایت را فاش کند!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !