متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


        مرد من غصه چرا؟   
 
 
آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز 
 
مثل آن روز نخست
 
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
 
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان
 
نه شکست نه گرفت!
 
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
 
ودر آغاز بهار ،دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت! 
 
مرد من غصه چرا؟
 
تو مرا داری و من هر شب وروز
 
آرزویم همه خوشبختی توست
 
مرد من!دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
 
کار آنهایی نیست که خدا را دارند 
 
مرد من!غم و اندوه اگر هم روزی ،مثل باران بارید
 
دل شیشه ای ات،از لب پنجره ی عشق زمین خورد و شکست
 
با نگاهت به خدا چتر شادی واکن
 
و بگو بادل خود،که خدا هست،که خدا هست
 
او همانی است که در تارترین لحظه شب،راه نورانی امید نشانم می داد 
 
او همانی ست که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگییمان غرق شادی باشد.
 
او همانی است که
 

 

من و تو عاشق اوییم...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


setayesh45
ارسال پاسخ

مرسی گلشن جان زیبا ولی مثل همیشه کمی بهم ریخته

خخخخ
خخخخ

Fereshteh
ارسال پاسخ
tanha20
ارسال پاسخ

لایک

↩ᄊªフ¡Ð☯
ارسال پاسخ
Alireza92
ارسال پاسخ

درود بر شما

MYRA_AMIR
ارسال پاسخ

لاییییییییییییییییییییییییییییک

Nazanin_Ali
ارسال پاسخ

عشقتون پایدار

mahtab11835
ارسال پاسخ

زیبا بود مرسی

مريم
ارسال پاسخ

ایشالله که پای هم پیر شین

nasim14
ارسال پاسخ

دستت ندرده

hegmatane
ارسال پاسخ

مرسی باشی

Sogaand
ارسال پاسخ

بگو بادل خود،که خدا هست،که خدا هست

او همانی است که در تارترین لحظه شب،راه نورانی امید نشانم می داد

خیلی قشنگ بود ممنون