متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


به يكباره هوا تنگ شد
حريم قلبم پر ز ننگ شد
مي داني ننگ چه؟
عشق!
بابت اين واژه اب كشيدم دهانم را
نه يكبار نه دوبار...
براي چي..
اولش نمي دانستم
كف كرده بود زخون
باورم نمي شد 
بابت اين واژه مقدس اينگونه تاوان بدهم
همين عشق كه گفت دستت را بده تو اب وگل نيستي
نگفتم كي!كجا؟چه كسي؟
فقط گفتم ضربان قلبم عادي نميزند
كافي بود براي عاشق شدن
باشد من خطا كردم
حريص بودم خواستم كيميا شوم
اكنون كه دارايم را به بهترين باختم 
چه دارم كه با زخم به روخم ميكشي
هزاران زخم كجا
ان ازادي روح كجا
نه من دست بردار نيستم
بگذار براي يك شب فرياد بزنم
من خوشحالم كه باختم

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


rayan_send
ارسال پاسخ

عالی بود

دست بی بلا ......... پر ز طلا

MYRA_AMIR
ارسال پاسخ

لایییییییییییییییک

mahsa777
ارسال پاسخ

مرسی دوست عزیز
عالی بود

LaMis
ارسال پاسخ

خیلی قشنگه ممنونم عزیزم

↩ᄊªフ¡Ð☯
ارسال پاسخ
Fardin1995
ارسال پاسخ

عالی

نه درد دستت.............20

○•shadow•○
ارسال پاسخ

فداتـ بشمـ خآلـه جون