متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۶/۱۶

دستهایت رازیرتنهاییم ستون کن که من ازآوارگی بی توبودن میترسم...

Alfred
Alfred
۱۳۹۲/۰۶/۱۴

زلف آشفته و خوي کرده و خندان لب و مست

پيرهن چاک و غزل خوان و صراحي در دست

نرگسش عربده جوي و لبش افسوس کنان

نيم شب دوش به بالين من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزين گفت

اي عاشق ديرينه من خوابت هست

عاشقي را که چنين باده شبگير دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو اي زاهد و بر دردکشان خرده مگير

که ندادند جز اين تحفه به ما روز الست

آن چه او ريخت به پيمانه ما نوشيديم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام مي و زلف گره گير نگار

اي بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

Alfred
Alfred
۱۳۹۲/۰۶/۱۲

بدی های من به خاطر بدی کردن نیست
به خاطر احساس شدیدخوبی های بی حاصل است
( فروغ فرخزاد )