توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
یکی را دوست دارم
- تعداد نظرات : 16
- ارسال شده در : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
- نمايش ها : 237
یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست میدارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست میدارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم
صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
فریدون مشیری
نظرات دیوار ها
تششویق
تشکر.
ممنون از حضورت
به به
تشکر.
تشکر.
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
زیبا بود.مرسی
{67}
تشکر.
تشکر.
چه خوب بود این شعر
زیبا بود
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
زیبا بود.مرسی
افسوس وصد افسوس
ممنون از حضورت
احتمالا از من کپی کرده
افسوس
معین هم خونده این شعرو
یا من خبر ندارم ، یا او نشان ندارد ...
حضرت حافظ
تشکر.
ممنون از حضور گرمت.
با هیچکَس نشانی ، زان دِلستان ندیدم
یا من خبر ندارم ، یا او نشان ندارد ...
حضرت حافظ