متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


 

 صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت :


مسابقه می دیم از الان تا شب


در همین وقت ، چشمش به دختری که از سر کوچه می آمد افتاد


نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت :


فعلا یک هیچ - به نفع من

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mona_rt
ارسال پاسخ

عالی بود..مرسی رفیق

speedhamid
ارسال پاسخ

فـــــــــــــــــوق العاده بود
ممنون