متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


مردی وارد پارکی شد تا کمی استراحت کند...

کفشهاش را زیر سرش گذاشتو خوابید.

طولی نکشید که دو نفر وارد پارک شدند.

یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت آن درخت

اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.

گفتند:

امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه.

مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد.

اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد.

گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم کنار همان درخت.

بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو  برداره...

اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش

رو بدزدن.


 آیا ماهم خودمون رو بخواب میزنیم.....؟!!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


محمد
ارسال پاسخ

زیبا واموزنده مرسی اقا مهدی...لایک