متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند

هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند

داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز

پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز

یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات

تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات

گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی.

ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی

آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت براو

طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


donya354
ارسال پاسخ

عالی بود . اگه یادبگیریم که سرمون تو کارخودمون باشه وکسی روقضاوت نکنیم همه جامیشه میشه بهشت

zeytoon1
ارسال پاسخ

بسیار زیبا و پرمغز...

QoQo
ارسال پاسخ

Like

fanooos
ارسال پاسخ

لایک