متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: "هییم! مثل

این که امروز موهامو ببافم بهتره! و موهاشو بافت و روز خوبی داشت.

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو روی سرش مونده بود. هیییم! امروز فرق وسط باز می

کنم، این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!

پس فردای اون روز تنها یک تار مو روی سرش بود اوکی، امروز دم اسبی می‌بندم، همین کار

رو کرد و خیلی بهش میومد.

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود، فریاد زد: ایول! امروز دردسر مو درست کردن

ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر می گرده، می‌تونی از زندگی لذت ببری یا ازش ناامید بشی..

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


AZAD
ارسال پاسخ