متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


حسی بود ، فالی بود ، شوری بود، حالی بود

شیدایی . شیوایی ،  زیبا اقبالی بود

تنگی پر ، از چشمه ، یک سفره دشت سبز

نوش ِ لبهای سرخ در باغِ کالی بود

در مستی ، در شادی ، در عشقبازی بگذشت

- بر ما چه روزی بود ، ماهی بود ، سالی بود

سیرِ باغ و گلشن ، عصری با گل پیرهن

- پا به پای باران ، شوقی بر بالی بود

رویای آغوشی ، نقش ِ بی تنپوشی

- روشن در ذهن حوض ، عریان تر حالی بود

پلّه روی پلّه ، ایوانِ زیر هِرّه...

- عشوه ریز ماه بانو ، با چه منوالی بود

آن یارِ چشم آهو ، شانه می زد گیسو...

هر آیینه با او ، کنج لب ، خالی بود..

دستانم در دستش ، چشم در چشم ِ مستش

بر شاعر از کولی ، تعبیرِ فالی بود...!!!!...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


پریسا
ارسال پاسخ