متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


تو تاکسی نشسته بودم یهو ی دختره گفت چی؟منم گفتم هیچی!


دختر:چی؟


من:ب ارواح خاك مادر بزرگم هیچی!


دختر:چی؟



من:ب حضرت عباس هیچی!


دختر:چی؟


من:اقای راننده جون مادرت بزن بغل این دختره ول کن ما نیس...


راننده:خفه شو بتمرگ سرجات خانوم داره عطسه میکنه

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


HOSNA
ارسال پاسخ
_Emma_
ارسال پاسخ