توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
وقتی از مادر زاده شدم ، صدایی در گوشم زمزمه کرد ،
- تعداد نظرات : 4
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۶/۰۴
- نمايش ها : 190
وقتی از مادر زاده شدم ، صدایی در گوشم زمزمه کرد ،
گفتم : تو کیستی ؟
گفت : (( غـــــــــــــم ))
خیال کردم که غم عروسکی است که ، . . .
بعــــــدها با آن بازی خواهـــم کرد .
ولی ، من نمیدانستم که . . .
عروسکی خواهم شد . . . . . . . ، در دستان (( غم ))
نظرات دیوار ها
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدم بی غم وبی درد دگرآدم نیست
#سید_تقی_سیدی
زیبا بود ممنون...