متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


"برنامه ریزی"
به ملا گفتند : جناب حکیم باشی عیالت از بالای بام خود را به پایین انداخت

ومرد..


او شروع به دویدن کرد ناگهان ایستاد و گفت: ای بابا من که خانه ندارم


دوباره شروع به دویدن کرد و بعد از مدتی ایستاد و دوباره با خودش گفت: من که

 

اصلا زن ندارم .


باز به دویدن ادامه داد و لحظاتی بعد با خود گفت: ای بابا من که حکیم نیستم!



*نکته: این طرز برخورد الگوی عملی یک بازنده است به راه می افتد و بعد تازه

 

فکر می کند که چرا حرکت کرده با چه کسانی همراه شده کجا می خواسته

 

برود و چه لوازم و مقدماتی بایستی تدارک دیده می شده...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


AZAD
ارسال پاسخ

تشکر

Fereshteh
ارسال پاسخ

Khoob bood