متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


چندوقته که برات اهمیت نداره گریه های من
خلوت شبات دیگه شده غریبه با صدای من
زندگی تو از آرزو و حال و روز من جداس
حالا که تو شدی یه آدم غریب و سرد و بی حواس
من از این شهر میرم
شهری که ستاره هاش خاموشه
معشوق عاشقش رو میفروشه
به هیچ و پوچ زندگی
من از این شهر میرم...شهری که به ظاهر آشنا زیاده
اما تو نمیدونی درداتو تو تنهایی به کی بگی
خسته از عروسکها. تو لباس آدما
تنها و بی صدا.گم میشم تو جاده ها
میرم بی خداحافظی
بی امید و بی هوا از هوای تو جدا
دنبال ستاره ها به سمت نا کجا
میرم بی خداحافظی
اون که عاشق تو بود از ته دلش منم
اما این روزا بودن و نبودنم 
فرقی نداره واسه تو
رنگ شب شدی یادت رفته نور
هر چراغ روشنی حتی از راهه دور
پرت می کنه حواستو
من از این شهر میرم
شهری که گذشته هامو گوش میده
خاطراته خوبمون جا مونده
تو تموم کوچه هاش
من از این شهر میرم
تو بمون و آدمای بی سایه
عاشقانه های گرم و بی پایه
تو فکره موندنم نباش
من از این شهر میرم
شهری که ستاره هاش خاموشه
معشوق عاشقش رو میفروشه
به هیچ و پوچ زندگی
من از این شهر میرم...شهری که به ظاهر آشنا زیاده
اما تو نمیدونی درداتو تو تنهایی به کی بگی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


baran76
ارسال پاسخ

samanehjafari265 :
عزیزم ....جیگرم نباید بری
شعرت قشنگ بود دوس داشتم مثل برا فریدون مشیری بود
اما تو نباید بعضی چیزارو جدی بگیری..
واسه همین رای منفی دادم
ولی شعرت خییییییییییییییلی زیبا بود
خیییییییییییلی
افرین عزیزم

عجب!!!
با چه لحن زیبایی با کاربرین اینجا صحبت میکنید
لذت بردم از برخوردتون...مرسی

saman11
ارسال پاسخ
samanehjafari265
ارسال پاسخ

عزیزم ....جیگرم نباید بری
شعرت قشنگ بود دوس داشتم مثل برا فریدون مشیری بود
اما تو نباید بعضی چیزارو جدی بگیری..
واسه همین رای منفی دادم
ولی شعرت خییییییییییییییلی زیبا بود
خیییییییییییلی
افرین عزیزم

saj313
ارسال پاسخ

مرسی

AZAD
ارسال پاسخ

من از این شهر میرم...شهری که به ظاهر آشنا زیاده
اما تو نمیدونی درداتو تو تنهایی به کی بگی

Asma62
ارسال پاسخ

مرسي عزيز
زيبا بود

Ayeh
ارسال پاسخ

به سایت خوش اومدی

sharloot
ارسال پاسخ

اما تو نميدونى درداتو
توو تنهايى به کى بگى..

baran76
ارسال پاسخ

شعر زیبایی بود...
مرسی..