متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • شعور!...sepide

  •   همانطور که هرکس   در محدودهٔ پوست خود قرار دارد،   از حیطهٔ شعور خود نیز   نمی‌تواند بیرون رود   و درست در همین محدوده زندگی می‌کند.   از این رو نمی‌توان از بیرون،   چندان کمکی به دیگری کرد…   در باب حکمت زندگی  #آرتور_شوپنهاور  …
  • لعنتي...←sepideee→

  •   ياد خيلي وقت پيشا افتادم، بازم مربوط به دوران بچگيمه..دقيقا يادم مياد يه مغازه ي   كوچيك اسباب بازي فروشي بود، ماشيناي كوچيك قشنگي داشت، من خيلي وقت بود     بيكيشونو ميخواستم، قرمز بود، از اين قرمزاي براق! خيلي واسش اشك ريختم، هربار كه از   كنار مغازه رد ميشدم چن دقيقه اي نگاش ميكردم، هربار كه ميديدمش نميتونستم   نخوامش، خيلي به بابام اصرار كردم، بابام هم ميگفت ب…
  • یک روز...←sepideee→

  •   اینقدر به خودتان مطمئن نباشید ... یک روز دقیقا وقتی با عجله به سمت مترو میروید یا سرتان را به شیشه ی اتوبوس تکیه داده اید  یا حتی وسط کلاس هایِ درسی درست موقعی که استاد قانون چندم نیوتون را بیان میکند یکی میاید و دلتان را میبرد بدون اینکه اصلا خودتان فهمیده باشید ... نه اینکه بیاید بگوید "ببین فلانی من عاشقت شده ام و میدانم تو هم دوستم داری"  اتفاقا از بدِ حادثه اصلا روحش ه…
  • ...!!!←sepideee→

  •               همه ى آدمهايى كه تركتان كرده اند، يک روز برمی گردند! از الان خودتان را براى حرفهاى آن روز، آماده كنيد؛ مبادا خام شويد! يادتان باشد كه هيچ چيز تغيير نكرده، فقط همان آدمِ سابقی است كه بهتر از شما را پيدا نكرده! #علی_قاضی_نظام…
  • نشد..!!←sepideee→

  •   به خداحافظیِ تلخِ تو سوگند،نشد   که تو رفتی و دِلَم ثانیه ای بند نشد     لبِ تو میوه ی ممنوع،ولی لب هایم   هر چه از طعمِ لبِ سرخِ تو دل کند،نشد     باچراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر هیچکس!هیچ کس اینجا به تو مانند نشد     هر کسی در دلِ من جایِ خودش را دارد   جانشینِ تو در این سینه خداوند نشد     خواستند از تو بگویندشبی شاعر ها عاقبت با…
  • اگر بگذاری...!!!←sepideee→

  •                 ای که برداشتی از شانه ی موری،باری بهتر آن بود که دست از سرِ من برداری ظاهر آراسته ام در هوس وصل، ولی من پریشان تر از آنم که تو میپنداری هر چه میخواهمت از یاد بَرَم ممکن نیست من تو رو دوست نمیدارم اگر بگذاری! موجمُ جرأتِ پیش آمدنم نیست،مگر به دل سنگ تو از من نرسد آزاری بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار تو هم ای آینه از دیدنِ م…
  • تو ...قسمت پنجم..!!←sepideee→

  • به خانه که میرسی آفتاب غروب کرده است...     در را باز میکنی و داخل میشوی...مادر داخل آشپزخانه مشغول پخت شام است...     به آشپزخانه میروی و سلام میدهی...بعد از تعویض لباس هایت پیش مادر میروی برای کمک...     _مادر کمک نمیخواهی؟؟   _نه..خودم همه کارها را انجام داده ام...تو برو حاضر شو و دستی به اتاق خوابت بکش!امشب مهمان    داریم بعد از شام!   _کی؟؟؟؟ …
  • چالش اعتبار.....سپیده

  • به نام خدا......       سلام به دوستای گلم......           ممنونم از فرشته ی خوشگلم که دعوت کرد........         این اعتبارم:)             اینم تاریخ عضویت که البته پروفایل دومم هست...     تاریخ عضویت پروفایل اولم1393/9/29           مرسی از دوستانی که همراهی کردن.....  …