متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


امروز با دوستان عزیزتر از جانم دوس پسراشون بیرون بودیم

 

ی پسری از رو ب رو داشت میومد. موهاش لخت شلاقی ب رنگ زیتونی 

 

ی تل صورتیم گذاشته بود موهاش تو چشمش نره. ی تیشرت یقه

 

دلبری پوشیده بود پرس سینه ای ک کار کرده رو ب نمایش بذاره.

 

 لامصب نمیدونم واسه

 

ما دلبری میکرد یا واسه پسرا ؟ رنگ تیشرتشم سبز بود.

 

ی شلوار لی سرخ آبی پوشیده بود. با کتونی آدیداس سبز.

 

جای برادری من همین طور محو تماشای این جیگر طلا بودم. ب این

 

فک میکردم همینان جامعه ی دختران ترشیده رو زیاد میکنن

 

آخه پسر مردم نمیدونه تو خیابون اینا رو ببینه یا دخترارو

 

چشمم ب ابروهاش افتاد اوووف شنیدن کی بود مانند دیدن.

 

دید من میخ شدم  اون لبای برق لب زدشو وا کردو ما از صداشم

 

فیض بردیم: چیه ؟

 

گفتم:  آرایشگاه مهلا ابروهاتو گرفتی یا حیفا ؟

 

دوستام ریسه رفتن از خنده. بهم چشم غره رفت رد شد

 

نفهمیدم با چشماش میخواست بگه مگه خودت برادر پدر نداری ؟

 

یا کلا حال نکرد بهم بگه .

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Amir_omidi
ارسال پاسخ

چی بکیم که سکوت بهترین کاریست درمقابل بی غیرتی
مرسی

63MOHSEN
ارسال پاسخ

نفهمیدم با چشماش میخواست بگه مگه خودت برادر پدر نداری ؟

o__O
ارسال پاسخ
HaMzE
ارسال پاسخ

mercy

عالی بود

TURAN
ارسال پاسخ


damet garm

hamidreza23
ارسال پاسخ

عالی بوووووووووووووووود
دست گلت درد نکنه

naghme7esteghlali
ارسال پاسخ

خخخخخخخخخخخخخخخخ
دمت گرم
واقعا ادم میونه ب اینا چی بگه.....

(:
ارسال پاسخ

روزگار عجیبی ست

مرسی

мя_κıпɢ
ارسال پاسخ

ممنون

mst9
ارسال پاسخ

likeeeeeee


alireza1487
ارسال پاسخ

متاسفانه

کمبود غیرت داره زیاد و زیادتر میشه

مرسی

VEYVOLI
ارسال پاسخ

uuuuuliiiiiii booood man jaye to bodam behesh shomare midadam az rooooo bre akhe kojast pas on gheyrate takhtio poriaye vali in bache mozalefa vali khodayi shanseshon kheyli behtarehala migi vali bdon akhlaghe to injorie bazi dokhtara mimiran vase injoor pesara ma ke azonash nistimo ishala nmishim mardevo gheyrateash nasalamatiiiiiiiiiiii!!!!!!!!!!!!!!

NeDa
ارسال پاسخ

khak tu sare ina

AnaR
ارسال پاسخ

الهی
چی بگم والا

Fardin1995
ارسال پاسخ

وانفسا & واحیرتا

نه درد دستت............20