متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


خزان
خزان
۱۳۹۶/۰۵/۳۰

پنج دقیقه بعد از تولدتان
اسم
ملیت
و
دین
شما را تعیین می کنند
و شما بقیه زندگی تان را صرف دفاع از این چیزهایی می کنید که انتخابشان نکرده اید.
_________

yalda79
yalda79
۱۳۹۶/۰۵/۲۹

تنهایے تان را با ڪسے

قسمت ڪنید

ڪه سال ها بعد ،

شما را همین گونه ڪه هستید

دوستـــــ بدارد

با موے سپیدتان ،

شیـار زیر چشمتـان

و لرزش دستـــــ و دلتـــانـ

خزان
خزان
۱۳۹۶/۰۵/۲۷

سقوط از طبقه ی سوم همانقدر دردآور است که سقوط از طبقه ی صدم!
اگر قرار است سقوط کنم،بگذار از جایی بلند باشد،نه پست

#پائولو_کوئیلو

rohinaaa
rohinaaa
۱۳۹۶/۰۵/۱۸

همه به شما میگویند: ❤ روز خوبی داشته باشید... ❤ ولی من به شما می گویم: ❤ روز خوبی را برای خودتان خلق کنید!!! ❤ به فکر آمدن روزهای خوب نباشید؛ ❤ آنها نخواهند آمد … ❤ به فکر ساختن باشید؛ ❤ روزهای خوب را باید ساخت... ❤️❤️ آرزو میكنم بهترین معمار روزهای قشنگ بهاریتون باشید.

yalda79
yalda79
۱۳۹۶/۰۵/۰۹

«بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می‌ورزند تا به معشوق.»
فرانسوا لارشفوکو

mobinaa
mobinaa
۱۳۹۶/۰۴/۲۴

گذران زندگی

این را به من آموخت که
آدمها معمولا چیزهایی را
ازدست می دهند که
از داشتنش مطمئن هستند...

кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۶/۰۴/۰۸

خودت را برای نگه داشتن هیچ فردی در زندگیت عوض نکن
باید این را بپذیری
کسی که دلش به رفتن باشد
اگر پاهایش را هم قطع کنی با دستانش میرود
تو خودت باش آنکه دلش به ماندن باشد میماند . . .

خزان
خزان
۱۳۹۶/۰۴/۰۸

اگر خواستید از حقیقتی دفاع کنید،
اول مطمئن شوید
که آن صرفأ
همان دیدگاهتان نباشد،
كه به شدت مایلید
حقیقت داشته باشد...
__________________
نیل_دگراس

mohsen_b
mohsen_b
۱۳۹۶/۰۳/۰۳

mohsen_b :
جان کافی : خیلی خسته ام رییس، خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون. خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم، به کجا میرم یا چرا آنقدر خسته ام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن، خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و می شنوم، هر روز دردهام بیشتر میشه درد تو سرم مثل خرده های شیشه ست، تمام مدت.

می تونین بفهمین؟

دیالوگ ماندگار

خیلی زیبا بود. ممنون. فیلم مسیر سبز هم واقعا عالی و جذاب بود

khoobyar
khoobyar
۱۳۹۶/۰۳/۰۳

جان کافی : خیلی خسته ام رییس، خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون. خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم، به کجا میرم یا چرا آنقدر خسته ام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن، خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و می شنوم، هر روز دردهام بیشتر میشه درد تو سرم مثل خرده های شیشه ست، تمام مدت.

می تونین بفهمین؟

دیالوگ ماندگار