متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


_janan_
_janan_
۱۳۹۳/۰۷/۰۵

+5

_janan_
_janan_
۱۳۹۳/۰۵/۱۵

سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین !

+5

rodrigo
rodrigo
۱۳۹۳/۰۴/۱۳

اگر او را مى‏خواهى‏

از كوچه‏‌ى «هستى» بگذر.

بيرون از اين، كوچه‏‌ى درد آلود.

آن سوى «نيل» هوس آلود.

آن، وادى «ايمن»

آن، قله‏‌ى مقصود است.

و در اين وادى، تو بی پا

و بر اين قله، تو بی هيچ،

تنها با او می آيى.

و به سوى او می آيى.

و در اين آمدن.

از تو

در تو

نشانى نيست ...

ع.ص

rodrigo
rodrigo
۱۳۹۳/۰۴/۱۳

من عشق را با تو تجربه كردم‏
دل من، تو را مى ‏خواهد.
هر چند قله‏ ى بلند تو،
پاهاى كوتاه را شكسته‏
من، با پاى بلند عشق تو مى ‏آيم ...
صداى مهربان تو
حتى از زبان رنج‏ها به گوش مى‏ رسد.
من براى تو بى ‏تابم.
می‏توانم همچون راه‏هاى كوهستان‏
سختى‏ ها را در پيچ و تابم هضم كنم‏
اين گونه تا قله ‏هاى بلند راهى نيست.
من عشق را با تو تجربه كردم‏
تو خستگى تكرار را شكستى‏
تو رفتن حتى در بن ‏بست‏ها را نشان دادى.
در پشت درهاى بسته،
فرياد هم، توجيه ماندن است.

ع.ص

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۴/۱۳

در بزرگراه زندگی همواره "راهت" "راحت"
نخواهد بود...
هر "چاله ای" "چاره ای به من آموخت...
"دوباره" فکر کن فرصت ها "دوبار"
تکرار نمی شوند...
برای جلوگیری از "پس رفت"
"پس باید رفت"...!!!
+5
Mr_saTan

_janan_
_janan_
۱۳۹۳/۰۴/۰۶

آینده متعلق به کسیه که میدونه باید چطوری منتظر بشینه
+5

rodrigo
rodrigo
۱۳۹۳/۰۴/۰۵

در آن شب سیاه.

که قلبم، در راه گلویم ایستاده بود.

به آن جلوه ی روشنایی رسیدم.

او در گوش صبحدم به من گفت.

تو هیچگاه به خودت نمی اندیشی.

اما به یک لیوان؟

بسیار...



او در جلوه ی طلوع به من گفت.

تو خودت را گم کرده ای.

گم شده ی تو در تو خلاصه می شود.

او در اوج نیم روز.

هنگامی که از من جدا می شد، زمزمه می کرد،

خیال می کنی سراب ها تو را سرشار می کنند...؟

ببین قلب تو، در راه گلویت ایستاده.

دل تو بوی مرگ می دهد.

ع.ص

nayrika0098
nayrika0098
۱۳۹۳/۰۳/۲۵

ذهنِ ما باغچه است

گل در آن باید کاشت...

گل بکاریم بیا

تا مجالِ علفِ هرز فراهم نشود

بی گل آراییِ ذهن

نازنین

هرگز آدم، آدم نشود...

_janan_
_janan_
۱۳۹۳/۰۳/۲۳

به اميد روزي که متن تمام اس ام اس ها يک جمله باشد و آن : مهدي (عج) آمد....

mehdi2191
mehdi2191
۱۳۹۳/۰۳/۱۴

نمیدانم؟ کـُجـا ؟ کـِی ؟ کـُدام روز ؟ چـه شـد ؟ کـه یـادت از دَستـم افـتـاد و حـاصِلَش تمـام ِ زمـین خـوردن هـایـم اسـتـــ ! دلم می خـواهـد آرام صـدایتـــ کنـم :

" اللّهُمـَّ یـا شـاهـِدَ کُـلِّ نـَجْـوى "

و بـگـویـم :تـو خـود ِ آرامـشی و من خـود ِ خـود ِ بیـقـراری . . .