متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


mahtab11835
mahtab11835
۱۳۹۶/۰۷/۰۱

دوست خوبِ من
 پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ
لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ
و من آرزومند آرزوهایت ...

caio78
caio78
۱۳۹۶/۰۲/۲۶

اگر نمیخواهیم بازیچه
دستان هر فرومایه
و مایه تمسخر هر نادانی شویم،
اولین قانون خویشتن داری
و تنهایی است...

caio78
caio78
۱۳۹۶/۰۲/۱۶

نسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است .

هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند.

# زرتشت

peyman0082
peyman0082
۱۳۹۶/۰۱/۱۹

بلاگ جدیدم: چی میگیم ما؟
http://www.hamkhone.ir/member/34545/blog/view/272455/
خوشحال میشم نظرتونو بدونم
منتظرتونم

caio78
caio78
۱۳۹۵/۱۲/۱۸

بدون بی هیچ هستی که هست باشدمان برای روز مبادا ، مباد که باشیم ما بر هستی.

ماندگارتر از هسته ی هلویی که نیست شود از برای آمدن هسته ی دیگر بر هستی.

#اراجیف محسن نامجو

caio78
caio78
۱۳۹۵/۱۲/۱۶

نگاه هر شخص مانند اثر انگشت است، نگاه دو شخص اثر مشابه ندارد.

#کایو

Artaan
Artaan
۱۳۹۵/۱۲/۰۱

هیچ وقت
قرص هایی که حال آدم را خوب می کنند
جای خوب هایی که
دل آدم را قرص می کنند
نمی گیرند !

Barannn
Barannn
۱۳۹۵/۱۰/۲۹

azazo55 :
از حکایات خانمی از گروه بغلی .من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد

در حالیکه من اندوهگین و ناراحت بودم گفتم؛ از من دور شو؛ بخدا نمیخام حرفاتو گوش بدم؛ قصد نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم..
مایل نیستم صداتو بشنوم حتی یک کلمه پس خواهش میکنم ولم کن
و هنگامیکه سرم را به عقب برگرداندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم در مکان خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!{trol35}

خیلی خندیدم مرسی

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۵/۱۰/۲۹

از حکایات خانمی از گروه بغلی .من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد

در حالیکه من اندوهگین و ناراحت بودم گفتم؛ از من دور شو؛ بخدا نمیخام حرفاتو گوش بدم؛ قصد نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم..
مایل نیستم صداتو بشنوم حتی یک کلمه پس خواهش میکنم ولم کن
و هنگامیکه سرم را به عقب برگرداندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم در مکان خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!

mamadparsa
mamadparsa
۱۳۹۵/۱۰/۰۷

...
گفت بنگريم؟ گفتم بنگريم ، اما به چه بنگريم؟
گفت به
قهوه ي فرانسه ي زمستوني تو كافه ، به بانوي اونور ميزش
به حلقه ي اتحاد دست چپ بانو
به ذوق خنده ي بانو براي سورپرايز يك كادو
به سالگرد دوستي ، ١ سال ديگه با هم
به چاي يخ زده ي روبرو، قفل در نگاه بانو
به دست گرمش دور فنجون چاي
به بارون روي شيرباني ، به كرسي ، يه پتوي ٢ نفره ، توي تراس ، لم بانو رو خونه ي شونه هام
آرامش من در شهر قلب بانو
به مدل موي مورد علاقه ي بانو ، با اون پيرهن سرمه اي قشنگه
به لباس سپيد وارد شده به خانه ي من
به گرما ، به گرما
عجب بارون زيبايي ، عجب بارون پاييزي
به ١٤ فوريه ، با بانو تا ابد
به اسم بچه هامون تو لوس بازيه شبانه
به اول تو بخواب
به عشق اول ، به چشماي رنگيش ، به اينكه دوستش دارم ❤️
بنگريم؟
-زيباست برادر ، اما دروغ است ، دروغيست زيبا
بيا من به تو بگويم ، بنگريم؟
-بنگريم اما به چه بنگريم؟
به ميزي كه يك عمر فرانسه ٢ تايي خورد ، اما امروز تنها اسپرسو مي نوشد
به دست خالي و سرد ، به فكر شبانه هرشب كه چه شد؟ بانو
بانو عروس است و تن سپيد ، آقا عزا است و اربعين
به ذوق خنده هاي بانو براي كادو وقتي جيبي خالي بود و پياده برگشت تا خونه ، اما مهم اينه بانو خنديد
به عزاي ٢٦ ام ماه نحس ، كه تموم شد و بانو ديگر بانوي من نبود
به چاي يخ زده روبروم
به باروناي پاييزي ، اهنگ محسن
به جوون ناكام كه نخ به نخ ناكام موند ، به ريشاي بلند ،
به هرشب درد هاي نوشته شده ي روي كاغذ
به يواشكي نگاه كردن عكساش
به فشار خونواده براي زندگي نو ( آخه به ياد اون)
به سركوفت دورو وريا كه گفتن ديدي ؟ چي شد
به ترس از چشماي رنگيش ، اما سگ هار درونش
به دست هاي كشيده اي كه ديگر مخفيست و سرد است و سرد است سرد
به تنها خوابيدنا ، نا مرتب خوابيدنا
به چراغ هميشه تاريك تو اتاق و در بسته
به شهر قلب ويران شده ي بخيه خورده
به خداحافظي از عكس هاي دوتايي
به درد كشيدن از ديدنش با اون پسر ژيگوليه
به من ، به خود خود من
بنگريم؟
تلخ است برادر، اما حقيقت است ، حقيقتي تلخ
در من جشنواره اي از فيلم هاي مستند است
با موضوع خيانت
اسكار دارد از درون
جايزه نخل طلاي بدبختي دارد اين قلب
بنگريم؟
سيگار چي؟ سيگار داري؟ بكشيم؟