متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    ....

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
  • نمايش ها : 133

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود



و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان



قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن



تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ



كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم



و من گفتم به تو بگويند:

دوستت دارم

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


shervin2653
ارسال پاسخ

به یاد ندارم روز ازل را
اما در این لحظه آخر که سایه نبودن وجودم را فرا گرفته
دیگر زبانم یارای همراهی با الفاظ واژه های به هم ریخته (...............) را ندارد
اما خوشحالم که قلب خسته ام با تپش های پر تلاطمش می نوازد و آواز می دهد از برای واژه هایی که از روز ازل برای تو بر سینه ام نقش زده ام.
مطلب زیبایی بود.ممنون

Fereshteh
ارسال پاسخ

بیا بهم بگو

pariiSsa
ارسال پاسخ